بوی گرم شکوفه‌های بادام

«بوی گرم شکوفه‌های بادام» دربردارنده یازده داستان کوتاه است که توسط مجید قیصری انتخاب و جمع‌آوری شده‌‌اند. هر کدام از داستان‌ها به زندگی و سیره پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) پرداخته و برخی از آن‌ها روایت‌های کوتاهی هستند از زندگی امروز ما. روایت‌هایی که تاریخ انقضا ندارند و تا امروز به شیوه‌های مختلف بارها آن‌ها را شنیده‌ایم.
در این کتاب داستان‌های برگزیده جشنواره خاتم منتشر شده‌اند. این جشنواره هر سال با محوریت حضرت رسول‌(ص) برگزار می‌شود و امسال هم ششمین دوره خود را پشت سر گذاشته است. قیصری از میان آثار منتخب جشنواره، تعدادی را به مرکز آفرینش‌های ادبی ارائه کرده و از بین آن‌ها یازده داستان نهایی و منتشر شدند.
در این کتاب داستان‌هایی از زهرا کاردانی، علی آرمین، فائضه غفارحدادی، محیا حلاجی، مرتضی فرجی، مهدیه جلالی، معصومه صفایی‌‎راد، فاطمه جعفری، نجیبه فیروزی، الهه طاهریان و مجید قیصری منتشر شده است.

بریده‌ای از کتاب بوی گرم شکوفه‌های بادام

کاش می‌گفتم کاش همان اول اولش می‌گفتم اگر می‌گفتم شاید فلک یک‌جور دیگر می‌چرخید دور سرمان نمی‌دانستم تقاص کار و خرج یک نفر را یکی دیگر باید پس بدهد. آن موقع از داداش ترسیده بودم داداش بزرگی بود و ترسانده بودم که هیچ‌چیزی نگویم بعد از آتش‌گرفتن خانه اقدس خانم. توی محل به هش می‌گفتند «اقدس آقا» خودش هم ترسیده بود. سورت و حدت سوز و سرمای زمستان بود. یک هفته یک‌بند و یک‌ریز برف باریده بود. زمین‌وزمان سفید شده بود و بعدش به قول مادر صاعقه سرمای بعد از بارش آسمان سینه خالی کرده بود از ابرو سرما رسیده بود به اختتامش.