حضور

اصلاً قلم را در دست می گیرم و هر چه را که به نظرم آید می نویسم حذف هم نمی کنم دیگه حوصله ندارم مهم جلال است که به هم ریختگی کارم را به پای سبک می گذارد وقتی خسرو گفت من کار ندارم ولی قرار است داستان ب..ادامه
  • قیمت: 16,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

اصلاً قلم را در دست می گیرم و هر چه را که به نظرم آید می نویسم حذف هم نمی کنم دیگه حوصله ندارم مهم جلال است که به هم ریختگی کارم را به پای سبک می گذارد وقتی خسرو گفت من کار ندارم ولی قرار است داستان بنویسم نت های پراکنده شعر جلال در آمد که من دوست دارم هر کس برای خودش سبکی دارد داستان اگر برخاسته از دل باشد به دل می‌نشیند مطمئنم که هرچه رازها بیشتر برای جلال فاش شود بیشتر از ضعف خود متنفر میشود.

به تجربه فهمیدن وقتی برای دیگران دست و دلبازه است که به قدرت خود شک کند اگر توان کاری را که خود نمی‌تواند در دیگران ببیند حسادت نمی کند حسرت می‌خورد و آنقدر خود او را آزار می‌دهد تا آن حس همیشه ی خطاکاری اش انجام جرمی بزرگ آرام شود برای اولین بار در زندگی آرزوی دارد که برآورده نمی‌شود عشق یک طرفه نسبت به مریم محملی است برای رفع کسالت از اینکه به تعبیر مادرش مثل شمع می‌سوزد لذت می برد از آوازه عشق سخت را زیاد و دلسوزی دیگران کارش را به جایی رسانده که فکر می‌کند مجنونی دیگر است گفتم مریم….. آره گفتم مریم انگار سالهاست آشنایم و مگر نبوده‌ام اولین عشقم بوده است و آخرینش هم هست من حرفهایم را برای آن که روزی به او بگویم با آن چند زنی که در زندگی ام بوده‌اند تمرین کرده‌ام. گفت اسمم را از کجا میدانی گفتم ای بابا بچه محلیم. به رفتنش چند ساعت بیشتر نمانده جلال مهلت تحویل داستان را تا ساعت ۹ امشب یعنی آخرین شبی که مریم در ایران است تعیین کرده قرار است نامبرده را در مهمانی امشب که به خاطر مریم برپا کرده اعلام کند و ۳۰ هزار تومان جایزه را هم نقد آن بپردازد. مریم گفت خوشحال میشوم اگر بروی. پول کم نیست سی هزار تومان هم برای مفلسی مثل من که به بیان پول باید غربتی سخت را مدتها تحمل کنم شاید یک سال. اول ۱۰ هزار تومان بود بعد شد بیست هزار تومان بابت ۳۰ هزار تومان. از فکر اینکه فردا شب مریم در هند است و من اینجا قلبم درد میگیرد. دوچشم جادو در هند انتظارم را می کشند در هند دو دستی هست که وقتی در دست گرفتمشان وقتی بوسیدمشان وقتی به چشمهای گریان گذاشتمشان معجزه را باور می کنم و ایمان می آورم به نفسی که مسیح مرده را با آن زنده کرد. جلالی گفت میبینی خسرو اسم مریم را تبدیل به شعر کرده من که خیلی می پسندم. خسرو از وقتی می‌خواندم اخم کرده بود گفت ولی تو داستان خواسته ای داستان هم برای خودش اصولی دارد. خندیدم گفتم اگر اشکالی هست خسرو درپرداخت من نیست در عشق است که وزن و آهنگ دارد. مریم گفت اگر داستانت از طریق من به دست جلال برسد شانس برنده شدن از ۱۰۰ برابر می شود هان چرا از این مکان استفاده نکنیم. جلال پیشنهاد نوشتن داستان را به خسرو داده حقم داشت او مرا بیشتر شاعر می داند همین هم هست اما وقتی در طرحش را گفت فکر کردم با توجه به سیاه مشق های داستانی هم که هیچ وقت جرات در کردنشان را نداشته‌ام نوشتن چیزی که جلال می‌خواهد آسان است.

بریده‌ای از کتاب حضور

هم مطمئنم آرزوی من از همیشه زنده بودن مادر جایی دیگر تحقق پیدا کرده است و همین دلم را خوش می.کند گذاشتن وسایل پدر و مادر کنار هم این تصور را در من قوت می بخشد که آنها رفته اند به سفر سفری که من خودم هم در تدارک آنم البته ساعت حرکتم را نمی دانم اما مقدار فاصله ای را که باید طی کنم میدانم از یک چشم برهم زدن بیشتر نیست.

مشخصات

  • شابک:

    9786000329693

  • قطع:

    رقعی

  • نویسنده:

    علی مؤذنی،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد