مگر شما ایرانی نیستید

در شکل‌گیری، تحقق، و تداوم انقلاب اسلامی ایران، به منزلهٔ یک انقلاب شگرف و تأثیرگذار مردمی، عناصر مختلفی نقش داشته و دارند که به‌جرئت می‌توان گفت رهبری دینی و عشق و علاقهٔ آحاد مردم به دفاع از اسلام و ارزش‌های اصیل و ریشه‌دار اخلاقی و فرهنگی مهم‌ترین عناصر بوده‌اند.

در همهٔ سال‌های قبل و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، توان و همت بسیاری از مردان و زنان در اقصی نقاط کشور صرف مبارزه و مقابله با اندیشه‌ها و اقدامات توطئه‌گران و خنثی‌سازی تهدیدات دشمنان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران شده است و در این کتاب شما با سرگذشت یکی از این سربازان مخلص اسلام و انقلاب آشنا می‌شوید. کتاب خاطرات آقای عباس رئیسی بیدگلی روایتگر تصمیم خالصانهٔ یک بسیجی نوجوان برای حضور داوطلبانه در عرصهٔ دفاع مقدس است که با روایتی صادقانه و مستند به بازگویی خاطرات دوران رزم و جانبازی و ایثارگری در راه حفاظت و حراست از آرمان‌ها و باورهای متعالی نسل برآمده از انقلاب اسلامی ایران پرداخته است.

بریده‌ای از کتاب مگر شما ایرانی نیستید

دقایقی بعد، یک نفر جلوی پنجره سنگر ما آمد و گفت: مگر شما ایرانی نیستید؟ گفتم: «چرا» :گفت «همۀ ایرانی‌ها رفتند.» بند اسلحه‌ام را روی دوش انداختم و تیربار را بغل گرفتم و با علی‌اکبر از پنجره سنگر بیرون رفتیم چند نفر بیشتر در آن حوالی نبودیم صد متر در امتداد خاکریز به سمت چپ دویدیم حاج حسین خرازی و امیر اللهی بی‌سیم به دست در چاله‌ای نشسته بودند. خجالت کشیدم مقابل فرمانده لشکر عقب بروم روبه‌رویش دوزانو نشستم و سلام کردم حاج حسین فریاد کشید: «حالا وقت سلام نیست! برو عقب