آقا سید محسن

مجموعه روایاتی از زندگی مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین آقا سیدمحسن شفیعی
28 اسفندماه ۱۴۰۰، خبر فوت حجت‌الاسلام سیدمحسن شفیعی، رئیس نهاد نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه‌های استان خوزستان منتشر شد. بازخوردهای این خبر، حکایت از شخصیتی عمیق‌تر و خاص‌تر از شخصیت حقوقی‌اش داشت. یک ..ادامه
  • قیمت: 255,000 تومان

توضیحات و مشخصات

28 اسفندماه ۱۴۰۰، خبر فوت حجت‌الاسلام سیدمحسن شفیعی، رئیس نهاد نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه‌های استان خوزستان منتشر شد. بازخوردهای این خبر، حکایت از شخصیتی عمیق‌تر و خاص‌تر از شخصیت حقوقی‌اش داشت. یک روز بعد، رهبر انقلاب پیامی صادر کردند که متن آن پیام، از جمله به‌کاربردن تعبیر «امید آینده»، توجه‌ها را جدی‌تری از قبل به‌سمت این شخصیت هدایت کرد. تشییع و خاکسپاریِ باشکوه او نیز ماجرا را جدی‌تر کرد. انگار ما نه با یکی از مسئولان استانی، بلکه با تکیه‌گاه این استان طرف بودیم؛ نه فقط تکیه‌گاه دانشگاهی‌ها و حوزوی‌ها؛ که تکیه‌گاه نمازگزاران و اهالی فرهنگ و هنر و رسانه و نیروهای جهادی و…؛ زن و مرد و پیر و جوان و همسایه و هم‌مسجدی؛ هیئتی و بسیجی و انجمنی؛ خوزستانی و غیرخوزستانی؛ عوام و خواص؛ و در یک کلام، تکیه‌گاه مردم.

روایت‌های افراد مختلف، گویای این نکته است که توجه به جزئیات، در شخصیت و رفتارهای سیدمحسن شفیعی، موج می‌زند. اما این جزئی‌نگری در ذهن او، نه به‌مثابه توجه به اموری پراکنده و متشتّت، بلکه به‌مثابه قطعه‌های مختلف جورچینی دقیق و گسترده، عمل می‌کرده؛ این نکته را با رجوع به راویان مختلف می‌توان کشف کرد؛ راویان متعددی که محدود به قشر و طیف و رویکرد خاصی نیستند و گویای توجه خاصِ آقاسیّدمحسن به مردم هستند.

بریده‌ای از کتاب آقا سید محسن

سخنرانی دکتر پزشکیان تمام شد. رفتند و ناچار یک صندلی برایش آوردند تا در انتهای ردیف اول بنشیند. اینجا حاج‏آقا رو به من کرد و گفت: «دیگه کافیه بشینیم. موافقی بریم؟» گفتم: «خیلی!» خواستم بلند شوم که گفت: «الان نه. من می‏رم پیش آقای دکتر باقری لنکرانی تا باهاش خداحافظی کنم. ایشون به احترامم اومد اینجا و سلام کرد. شما بشین تا من برم و برگردم.» نشستم و رفتنش را زیر نظر گرفتم. از جلوی مهمانان ردیف اول گذشت و به هیچ کدامشان توجهی نکرد تا به دکتر لنکرانی رسید. هیچ‏کدام از وزرا موقع آمدن و نشستن به او التفاتی نداشتند. بعضی‏هایشان حاج‏آقا را می‏شناختند؛ ولی به روی خودشان نیاورده بودند. دکتر باقری لنکرانی بلند شد و آقا سیدمحسن را در آغوش گرفت و باهم خداحافظی کردند. دوباره بدون توجه به مهمانان صف اول، برگشت و به من گفت که برویم.

مشخصات

  • نویسنده:

    زهرا محسنی‌فر،

  • شابک:

    9786000354589

  • تعداد صفحه:

    280

  • سال انتشار شمسی:

    1403

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد