به‌بهانهٔ روز نیروی دریایی؛

بریده‌ای از کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرماندهٔ گردانِ تکاوران در خرمشهر» به‌قلم سیدقاسم یاحسینی:

ـ داری تسویه‌حساب می‌کنی؟
ـ بله قربان.
آهی کشید و گفت: «می‌خواهی بمانی یا بروی؟»
فکر همه چیز را کرده بودم و بزرگ‌ترین و حساس‌ترین تصمیم زندگی‌ام را گرفته بودم. گفتم: «فکر می‌کنید می‌توانم بروم؟»
ـ تو بازنشسته شده‌ای. می‌توانی بروی.
در حالی که سعی می‌کردم بغض گلویم را فرو بدهم و بر خودم مسلط باشم، گفتم: «نه! می‌مانم. اگر بروم تا آخر عمر پیش خودم و خانواده‌ام شرمنده می‌شوم.»
بعد اضافه کردم: «فردا خانواده‌ام به من نمی‌گویند که تو بیست سال حقوق گرفتی برای چنین روزی و وقتی به وجود تو نیاز داشتند، چرا همه چیز را رها کردی و برگشتی؟ من برای آن‌ها جوابی ندارم و حرف آن‌ها درست و منطقی است. من برای چنین روزی ساخته و تربیت شده‌ام. برای چنین روزی در ایران و انگلیس دوره دیده‌ام. چقدر در عملیات‌ها و مانورها شرکت کرده و چقدر مهمات مصرف کرد‌ه‌ام. الان می‌توانم بگذارم و بروم؟ نه جناب ناخدا، نمی‌روم. می‌مانم و از کشورم دفاع می‌کنم.»

19 بهمن 1401

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد