برشی از کتاب:

دیگر غروب شده بود. باید تا قبل از تاریک شدن هوا برمی‌گشتیم. هنگام برگشت، از چراغ‌های رنگارنگی که انعکاس نورشان روی شط می‌افتاد و تصویری زیبا و خیره‌کننده به وجود می‌آورد، خبری نبود. از پیاده‌روهای شلوغ و چراغ‌های خیابان‌ها که بعد از تاریکی هوا روشن می‌شدند جز ویرانی و خرابی چیزی نمانده بود و شهر در سکوتی حزن‌انگیز فرو‌رفته بود‌.

غمی سنگین بر دلم نشست و با خود گفتم:
«یعنی شهر از نو ساخته می‌شود؟ مردم می‌توانند به اینجا برگردند و زندگی را با آرامش از سر بگیرند؟ یعنی دوباره شهر مهمان‌نوازمان رونق می‌گیرد؟ مسافران نوروزی به این شهر می‌آیند و روز سیزدهم فروردین سبزه‌هایشان را به آب می‌اندازند؟ دوباره خرمشهر، خرم می‌شود؟»

کتاب چراغ‌های روشن شهر؛ خاطرات زهره فرهادی
▫️نویسنده: فائزه ساسانی‌خواه.

19 بهمن 1401

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد