#انقلاب_ما
رمان #نرگس
نوشتهٔ #رحیم_مخدومی
قلبم چنان تاپتاپ میکند که نزدیک است بترکد. بیاختیار، چوب را محکم میزنم به زمین و خشمآلود فریاد میکشم: «کیه؟» بعد نگاه میکنم به صورت مادر و نرگس. چشمهای هر دویشان نزدیک است از کاسه بیرون بزند. – اسماعیل … اسماعیل!… ای وای! صدای باباست…
#سوره_مهر
#کتاب_خوب_بخوانیم
#حوزه_هنری
@sooremehr
19 بهمن 1401