2

کتاب «فرار شاهانه»، به‌قلم داوود امیریان، داستان فرار شاه در تاریخ ۲۶دی۱۳۵۷ را روایت می‌کند. نویسنده با رگه‌های طنز، علل رفتن شاه را در قالب داستان بیان کرده است.
▫️ در این سیر، وقایع و اعتراضات مردمی را مرور می‌کنیم که به رفتن شاه از ایران منجر شد.

این کتاب جلد بیست‌و‌یکم از مجموعهٔ «روزهای انقلاب» است.

19 بهمن 1401

2


برشی از کتاب:

شاه در باغ ایستاده و دستش را به درختی گرفته بود. وزیر دربار که دید سید مجتبی با اقتدار مقابل شاه ایستاده آرام گفت:
«تعظیم کن!» سید مجتبی گفت:
«تو ساکت شو» رو کرد به شاه و سلام کرد. شاه که دید سید مجتبی خیال تعظیم کردن ندارد، جلو آمد و با او دست داد و گفت:
«آقای نواب ما از فعالیت‌های شما در نجف آگاه هستیم؛ همین‌طور از شلوغ کاری‌هایی که در فلسطین و مصر به راه افتاد.» سید مجتبی گفت:
«برای مسلمان، همهٔ کشورهای اسلامی یکی است. همه جای دنیای اسلام خاک مسلمان است و وظیفهٔ مسلمان این است که کارهایش را انجام دهد. شما هم باید چنین دیدی به کشورهای اسلامی داشته باشید.»

«پروانه‌ای که سوخت؛ روایتی داستانی از زندگی شهید نواب صفوی»، به‌قلم سارا عرفانی.

19 بهمن 1401

5

تازه‌های نشر؛

کتاب «موندو»، به‌قلم محمدرضا آریان‌فر، در بستری از خیال و واقعیت از آدم‌های ساده و بی‌نامی صحبت می‌کند که حماسه می‌سازند. آدم‌های بی‌ادعایی که جز رقم‌زدن عشق خود به سرزمینشان، اندیشه‌ٔ دیگری ندارند. رمانی با حال‌وهوای دفاع مقدس که با دستمایۀ طنز همراه است.

19 بهمن 1401

2

برشی از کتاب:

یک جایی توی همان معبر یکی از مجروحان چسبید به پای من. به ما گفته بودند که اصلاً کاری به کار مجروحان و شهدا نداشته باشیم. امدادگرها خودشان به مجروحان می‌رسند. از ترس، پاهایم را هی جلو می‌کشیدم و می‌گفتم:
«الان امدادگر می‌آید. باید برویم جلو.» گفت:
«یک لحظه برگرد.» برگشتم، دیدم یک خشاب توی دستش گرفته. گفت:
«تو را جان امام این‌ها را عوض من شلیک کن.» گریه کنان خشابش را گرفتم و خشاب خودم را درآوردم و آن را گذاشتم توی کلاش…

کتاب «زخم‌های نشمرده؛ خاطرات آزادهٔ جانباز مدافع حرم حاج‌جعفر عباس‌نژاد»، به‌قلم حسین غفاری.

19 بهمن 1401

1

تازه‌های نشر؛

کتاب «اگر برگشتم»، به قلم مرضیه قائمی‌زاده، روایتی داستانی از زندگی سردار شهید «محمدحسین حسن‌زاده» است. این کتاب در دوازده فصل سبک زندگی، شخصیت، ایثار و مجاهدت‌های این سردار شهید را از زبان نزدیکان ایشان روایت می‌کند.

19 بهمن 1401

1

کتاب «باغ‌های همیشه‌بهار»، به قلم علی‌اصغر عزتی پاک، روایتی داستانی از زندگی امام محمدباقر(ع) و برای نوجوانان است.

سه فصل این کتاب، هریک از زبان یکی از شخصیت‌های نزدیک به آن امام بزرگوار روایت شده است: «جابر‌بن‌عبدالله انصاری» و «جابر جُعفی» و «عبدالله‌بن‌عطاء تمیمی».

19 بهمن 1401

1

برشی از کتاب:

اولین موزه، موزهٔ ملی تاریخ معاصر آمریکاست. تقریباً تاریخچهٔ خوبی از مختصات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و هنری امروز آمریکا را نشان می‌دهد. از پرچم‌های آمریکا در جنگ‌های مختلف، عروسک‌های معروف نمایش‌های تلویزیونی پربیننده، لباس‌های هنرپیشگان معروف تا لباس‌هایی که شخصیت‌های مشهور سیاسی و فرهنگی در برنامه‌ای خاص برتن داشته‌اند، در اینجا نگهداری می‌شود. تمام این‌ها با نورپردازی‌های مناسب و گاه با امکانات چندرسانه‌ای اطلاعات خوبی به مخاطب می‌دهند. اینجاست که می‌بینی به همین مسائل پیش پا افتاده هم می‌توان به چشم تمدن‌سازی نگاه کرد و آن‌ها را گرامی داشت.

دماوند از برج‌های منهتن، علی حسن‌زاده.

19 بهمن 1401

2

• میلاد باسعادت بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر بر همهٔ عاشقان خاندان عصمت و طهارت و مادران عزیز مبارک باد. ✨

آغاز تو ابتدای بسم‌اللّه است
با نام محمد و علی همراه است

شعله در شمعدانی، اسماعیل سکاک.

19 بهمن 1401

4

مجموعهٔ دو جلدیِ «حس خیابان»، سراغ موضوعی اجتماعی رفته است و قصهٔ افراد معتاد و کارتن‌خواب‌ها و بهبودیافتگان را روایت می‌کند.

▫️نفیسه علوی، گردآورندهٔ این کتاب، دربارۀ هدفش این‌گونه می‌گوید:
«ما خواستیم چراغی روشن کنیم تا نشان بی‌نام‌و‌نشان‌های شهرمان باشیم و صدایشان را به گوش کسانی برسانیم که گوشی شنوا و دلی هم‌درد دارند».

19 بهمن 1401

برشی از کتاب:

روزی یک نفر از من پرسید توی این دنیا به که اعتقاد و اعتماد داری؟ توی ذهنم همهٔ اشخاص زندگی‌ام را زیر و رو کردم توی دلم گفتم:
«اعتماد؟!» رفتم توی فکر چه شد و چه به سرم آمد که توی دنیای به این بزرگی به هیچ‌کس اعتماد نداشتم؟
من به یک مرد با تمام وجود اعتماد داشتم؛ همان مردی که اسمش پدر بود؛ همان مردی که از برق نگاهش قند توی دلم آب می‌شد؛ اما… اما یک‌روز در هشت سالگی، به خودم آمدم و دیدم جلوی خانهٔ یک دلال مواد ایستاده‌ام، مقداری جنس توی دستم است و پلیس دارد به سمتم می‌آید. آن لحظه حس کردم توی این دنیا تن‌های تنهایم.

«حس خیابان؛ جلد یک»، به‌قلم نفیسه علوی.

19 بهمن 1401

2

تازه‌های نشر؛

کتاب «پاورچین تا عشق»، به‌قلم راضیه تجار، داستان بلند عاشقانه‌ای با حال‌وهوای دفاع مقدس است. نویسنده در خلال قصه به مشکلات اجتماعیِ خانواده‌های ایرانی نیز اشاره کرده است.

19 بهمن 1401

6

کتاب «شاید پیش از اذان صبح» اثر برگزیدۀ بخش مستندنگاری «حاج قاسم سلیمانی» در پانزدهمین دورۀ جایزهٔ ادبی جلال آل‌احمد شد.

19 بهمن 1401

◼️

برشی از کتاب «هزار جان گرامی؛ روایت‌نامهٔ بدرقهٔ حاج قاسم سلیمانی»

«صحن امام‌رضا(ع) انگار گودی قتلگاه شده بود. پردۀ عصرعاشورای فرشچیانْ جان گرفته بود. بی‌بهانه می‌گریستیم؛ من، مردم، آسمان، و حتی به‌گمانم خود تو؛ برای این‌همه رحمت که با خودت آوردی. حس بی‌پناهی داشتیم. تکیه‌گاهی از پشت‌مان برداشته شده بود و تن‌های نحیف‌مان می‌لرزید. تولیت آستان چند جمله‌ای صحبت کرد. و بعد تابوت‌ها را برداشتند. و تو می‌رفتی که در زندگیِ دنیایی من تمام شوی. و دیدار بعدی بماند به قیامت.»

بخشی از روایتِ «مرثیه‌ای برای یک خادم» به‌قلم محمد عربی.

19 بهمن 1401

2

برشی از کتابِ «مهاجر سرزمین آفتاب؛ روایت خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی) یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران» به‌قلم حمید حسام:

«همسرم برای آموزش هیچ‌کاری تعجیلی نداشت؛ سعی می‌کرد با صبوری و خونسردی و به‌تدریج مرا با اسلام آشنا کند. برای من مهم‌تر از عقیدهٔ او، خود او و اعمال و رفتار و صداقتش بود. اصلاً تمام محبت من برای پذیرش دین اسلام او بود؛ او که هرچه زمان می‌گذشت به شدت شیفته‌اش می‌شدم. مهربانی، ادب، تواضع و احترام و اظهار عشق به همسر در او موج می‌زد. من ترکیب این فضایل انسانی پسندیده را حاصل عمل به اسلام می‌دیدم و سپس مشتاق می‌شدم بیشتر و بیشتر از اسلام بشنوم و بیاموزم.»

19 بهمن 1401

برشی از کتاب:

نفس‌زنان دست به کمر ایستادم، پشیمان گفتم: «حالا چی کنیم محمود آقا؟» ارجی گفت: «برو پیش دژبان» رفتم. اسمش آرش بود. آمد تابوت خالی را دید. خندید و گفت: «چی کردید با جوان مردم» صدایشان کرد. نشانشان داد و گفت: «باباجان هیچی نیست.» آن‌ها می‌گفتند: «به حضرت عباس جنازه بود توش!» گفتم: «آقاجان جنازه من بودم شما چرا نمی‌فهمید. چرا باور نمی‌کنید؟ ما هم یک موقع خسته می‌شویم. ما هم آدمیم. اگر از این شوخی‌ها نکنیم دلمان می‌ترکد… از صبح که می‌آییم سرکار شهید است و گریه زاری.»

کتاب «روزهای پیام‌بری»، به‌قلم روح‌الله شریفی.

19 بهمن 1401

تجدید چاپ هفتم؛

کتاب «زندگی خوب بود» خاطرات خودنوشت حسن رحیم‌پور از مأموریت در بیمارستانی صحرایی در منطقهٔ بُستان است. او مسئول بانک خون در مقدماتی عملیات والفجر بود.

برشی از کتاب:

در مقابل دیدگان من آخرین دست و پا را زده بود. نزدیک من جان داده بود، در فاصله دو سه متری من. جوانی بود که اگر می‌خواست، می‌توانست سال‌های سال برای خود، خانواده و کشورش کار کند، از نیرو و فکرش استفاده کند ولی از جانش مایه گذاشته بود تا از عقیده و خاکش دفاع کند. می‌توانست به جبهه نیاید. ازدواج کند، عشق را با تمام شیرینی‌اش تجربه کند، پنجاه شصت سال دیگر نفس بکشد، غذا بخورد، بخوابد و… اما در شروع جوانی شهادت را با جان و دل انتخاب کرده بود.

19 بهمن 1401

برشی از کتاب:

داستان این‌که قهوه‌خوری ترک‌ها از کجا شروع شد یک روایت ندارد؛ چند روایت دارد که همه‌شان برمی‌گردد به سدهٔ باشکوه سلطان سلیمان قانونی. یک روایت می‌گوید اوزدمیر پاشا، حاکم یمن، اولین‌بار پای قهوه را به مملکت عثمانی باز کرد. گویا در یمن برای هوشیار و کوشا نگه داشتن دانش‌آموزان از قهوه استفاده می‌شده و حاکم منصوب عثمانی‌ها در آنجا این تحفه گران‌بها را برای سلطان خودش به یادگار می‌برد.
ترک‌ها مثلی دارند که وقتی برای آماده شدن یک فنجان قهوه زیاد انتظار بکشند می‌گویند مگر رفته قهوه را از یمن بیاورد.

استانبولچی، معصومه صفایی‌راد.

19 بهمن 1401

تازه‌های نشر؛

▫️«شهید حجت‌‌الاسلام سید محمدکاظم دانش» از علما و روحانیان مؤثر انقلاب ‌اسلامی بود. ایشان در بمب‌گذاری هفتم تیر۱۳۶۰ در مقر حزب جمهوری، به‌همراه ۷۱ تن دیگر از مسئولان نظام، به درجهٔ رفیع شهادت نائل آمد.

غلام‌رضا درکتانیان در کتاب «از دزفول تا سرچشمه» تلاش کرده است ابعاد مختلف زندگی و مبارزات این شهید والامقام را روایت کند.

19 بهمن 1401

برشی از کتاب:

مردم اینجا یاد گرفته بودن خودشون به فکر تشنگی‌شون باشن. بعضی جاها هر خونه، بعضی روستاها هم هر دو سه تا خونه شریکی مخزنی یا حوضچه‌ای دارن که آب رو توش ذخیره میکنن. یک تانکر تقریباً یک هفته رو آب می‌ده. قبلاً برای هر تانکری خیلی می‌گرفتن، صد تومن بود. حالا اما تا پونصد تومن هم رسیده؛ بلکه بالاتر. این مردم خب ندارن یعنی دیگه راهی برای پول درآوردن ندارن. آب لوله که این قدر براش فریاد می‌زنن، فقط به درد دام‌هاشون می‌خوره و شست‌وشو. مثل آب اهواز خوردنی نیست. یک پولی هم باید بدن خرج آب تصفیه و خورد و خوراک زن و بچه‌شون. از کجا بیارن؟!

خشمآبه، فردین آریش.

19 بهمن 1401


۵ پرده از توهم فریبنده جامعهٔ آمریکا

کتاب «امپراتوری توهم»، نوشتهٔ کریس هِجِر و ترجمهٔ شیما عالی، پنج فصل اصلی دارد که عبارت‌اند از: «توهم سواد»؛ «توهم عشق»؛ «توهم خرد»؛ «توهم خوشبختی»؛ «توهم آمریکا». در هر فصل به زاویه‌ای متفاوت از گسترش سایهٔ توهم بر زندگی جامعهٔ آمریکا نگاه کرده است.

مترجم دربارۀ این کتاب می‌گوید:
«ابزاری که آمریکا برای بسط امپراتوری‌اش از آن سود می‌برد، دامن‌زدن به انواع توهم‌هاست؛ ازجمله مشغول‌کردن افراد با انواع سرگرمی و دورکردن از واقعیت».

19 بهمن 1401

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد