یادداشتی بر کتاب «زمستان بیشازده»
کبوترهایی که مسیر زندگی یک نوجوان را تغییر میدهند
کتاب «زمستان بیشازده» رمانی برای رده سنی نوجوان است که فاطمه نفری، نویسنده دهه شصتی کشورمان آن را نوشته و تا بهحال چندبار تجدید چاپ شده است. داستان در سال56 و یکسال مانده به انقلاب رخ میدهد. در ابتدا نام کتاب البته با کنایه، گمانم را به فرار شاه در زمستان57 کشاند، اما نویسنده تاکید دارد چنین منظوری نداشته است.
گزارش خبری
1401/2/10
۱۴:۴۸
کتاب «زمستان بیشازده» رمانی برای رده سنی نوجوان است که فاطمه نفری، نویسنده دهه شصتی کشورمان آن را نوشته و تا بهحال چندبار تجدید چاپ شده است. داستان در سال56 و یکسال مانده به انقلاب رخ میدهد. در ابتدا نام کتاب البته با کنایه، گمانم را به فرار شاه در زمستان57 کشاند، اما نویسنده تاکید دارد چنین منظوری نداشته است.
داستان همانطور که اشاره شد، برای نوجوان و درباره نوجوانان است که از این باب و در فضای فقرآلود محصولات فرهنگی برای این گروه ارزشمند است. از وجهی دیگر پرداختن به رویداد تاریخی انقلاب ایران و تلفیق آن با ادبیات نوجوان از امتیازات اثر محسوب میشود. جسارت فاطمه نفری در پرداختن به سوژهای در دهه50 درحالی که خودش زاده دهه60 است، قابل تقدیر است.
این جسارت از علاقه نفری به تاریخ سرچشمه میگیرد که به گفته خودش برای نوشتن این کتاب مطالعه تاریخ را در اولویت قرار داده و اتفاقات دهههای 30،40، 50 و حتی 20 را با دقت مطالعه کرده است. نفری معتقد است خلق شخصیتهای حماسهآفرین حتی در شکل و اندازه نوجوان، زمانی اصالت خواهند داشت که در دورههای تاریخی تعریف شوند. او پای حرفش ایستاده است و نهتنها در «زمستان بیشازده» بلکه در اثر تازهاش بهنام بیتابی آرزوها داستان نوجوان قزوینی را به تصویر میکشد که در سالهای منتهی به انقلاب همراه خانواده زلزلهزدهاش به تهران مهاجرت میکند و با مشکلات زیادی روبهرو میشود.
متن «زمستان بیشازده» روان و ساده نوشته شده و بسیار قابل فهم است. پرکشش است تا جایی که پس از خواندن 20صفحه بهسختی کتاب را زمین میگذارید. روایت داستان خطی است و از نظم خوبی برخوردار است، البته نویسنده ترجیح داده در بعضی موارد خط داستان اصلی را با پرشهایی به گذشته هدایت کند و دوباره به زمان حال برگرداند. همین ترفند اشتیاق خواننده را برای کشف درونمایه داستان چندبرابر میکند. مثل این بخش از داستان: «اسم ساواکی که آمد دلهرهام بیشتر شد و پاهایم شل شد. خدا را شکر کردم که میکروفیلم را همراهم نیاورده بودم. پسرها که ایستادند من هم ایستادم و از پشت جمعیت سرک کشیدم. چهارتا مامور جلوی مردم را گرفته بودند و داشتند مردم را پخش میکردند. آب دهانم را بهزور قورت دادم و خوب نگاه کردم. جلوتر از مامورها، تو پیج بازار، انگار کسی افتاده بود رو زمین و چند مامور بالا سرش بودند.»
راوی کتاب خود رضاست؛ رضا پسری است کفترباز و از خانوادهای ضعیف که در ورامین زندگی میکنند و مجبورند برای شغل پدر به تهران بیایند. صاحبخانه خانواده رضا در تهران فردی انقلابی است که او را مهندس صدا میزنند. البته کفترباز بودن یک نوجوان شاید کمی در ذوق امروزیها بزند اما همین کبوترها، مبنای بسیاری از تصمیمات رضا میشوند و حتی مهندس در بخشی از کتاب، از غیرت رضا که برای ساختن گنجه کبوترها فعلگی میکند و در ازای آن آجر میگیرد، ابراز خرسندی میکند.
رضا در ورامین و در دنیایی دور از معانی والا، فقدان و رنج را بهدلیل غرقشدن در دنیای کبوترها و از دست دادن شازده (نام کبوتر مورد علاقه رضا) تجربه میکند اما با عزیمت خانوادهاش به تهران و قرار گرفتن در قلب تحرکات سیاسی و انقلابی، جدایی ناخواستهای بین رضا و کبوترهایش رقم میخورد. همان فقدان و رنج اینبار در تهران رنگوبوی دیگر میگیرند، فقدان مهندس و رنج خود رضا و خانواده مهندس.
او با مفاهیم جدیدی همچون عدالت و تلاش برای تغییر و امانتداری روبهرو میشود. این جدایی تا آنجا پیش میرود که رضا برای کمک به خانوادهاش از کبوترهایش دل میکند و آنها را میفروشد.
اعتماد صاحبخانه به رضا قبل از اینکه ساواک دستگیرش کند و سپردن میکروفیلم به او از نقاطعطف قصه است که خواب و خوراک را از قهرمان داستان میگیرد. رضا در فراز و نشیبهای داستان گاهی از رساندن امانتی به سخایی (فردی که میکروفیلم باید به دستش برسد) پشیمان و گاهی مصمم میشود که درنهایت آنچه را که باید انجام میدهد.
پیش از حضور خانواده رضا در تهران، او ذهنیتی از ساواک و عدالتخواهی ندارد. داستان هم تلاشی ندارد که رضا را مستقیم وارد جنگ حق و باطل کند و با تحمیل به او بقبولاند که چه کسی حق و چه کسی باطل است اما این خود باطل است که با نوع رفتارش با مهندس و خانوادهاش به رضا میفهماند که کارش مشکل دارد. درمقابل مهندس با نرمخویی و خیرخواهی دل رضا را بهدست میآورد و در این شرایط هر انسان حقجویی، خوبی را برمیگزیند.
از نکات قابلتوجه رازداری رضا در مواجهه با مهندس است. رضا قهرمانانه نهتنها در اوضاعی که ساواک در همهجا نفوذ کرده است راز مهندس را حفظ میکند بلکه با احتیاط مسئولیتش را بهخوبی انجام میدهد.
البته بهتر بود مهندس و اهدافش بیشتر برای مخاطب بازگو میشد اما نویسنده تقریبا سربسته به این موضوع پرداخته است. ممکن است نویسنده دانسته این اتفاق را رقم زده باشد؛ چراکه نفری در مصاحبهای گفته بود دوست نداشته به اتفاقات معمول و همیشگی زمان انقلاب بپردازد و دوباره آنها را بیان کند.
از نکات مبهم کتاب میتوان به محسن دوست رضا در ورامین اشاره کرد. در صفحات اولیه کتاب زمانی که رضا شازده را از دست میدهد از محسن یاد میکند که آرزو دارد بیاید و انتقام شازده را از تقی بگیرد. در اینجا هم نویسنده اطلاعات خاصی از محسن نمیدهد که چه کسی بوده و رفتنش بهمعنای مرگ است یا ترک محله.
بهنظر میرسد با پتانسیلی که کتاب دارد میتوان با پر و بال دادن به بخشهای دراماتیک، از آن برای ساخت یک فیلم نوجوان بهره برد. ممکن است سوژه اصلی کمی تکراری بهنظر برسد اما حوادث پیدرپی و پررنگ بودن معانی همچون مسئولیتپذیری و درگیری همهجانبه جامعه ازجمله نوجوانان در پیروزی انقلاب اسلامی از نقاط برجسته و تعلیقبرانگیز کتاب است.
منتشر شده در روزنامه فرهیختگان
نظرات کابران
اخبار مرتبط