«نورهان» اثر برگزیده جایزه شعر فجر شد

به گزارش پایگاه خبری سوره مهر، «ابر میبارد و ...» عنوان بخش غزلهای این مجموعه و «باقی افسانه است» عنوان بخش شعرهای دیگر این دفتر است.
در شروع کتاب مطلبی از «فیهمافیه» با عنوان «نُورَهانی از مولانا» آمده است: صورت، فرع عشق آمد که بیعشق، این صورت را قدر نبود. فرع، آن باشد که بیاصل، نتواند بودن. پس الله را صورت نگویند؛ چون صورت، فرع باشد او را، فرع نتوان گفتن. گفت که عشق نیز بیصورت متصور نیست و منعقد نیست، پس فرع صورت باشد.
گوییم چرا عشق متصور نیست بیصورت؟ بلکه انگیزنده صورت است. صدهزار صورت از عشق انگیخته میشود هم ممثل هم محقق. اگرچه نقش بینقاش نبود و نقاش بینقش نبود، لیکن نقش، فرع بود و نقاش اصل؛ کحرکه الاصبع مع حرکه الخاتم. تا عشق خانه نبود هیچ مهندس صورت و تصور خانه نکند و همچنین گندم سالی به نرخ زر است و سالی به نرخ خاک و صورت گندم همان است؛ پس قدر و قیمت صورت گندم، به عشق آمد و همچنین آن هنر که تو طالب و عاشق آن باشی، پیش تو آن قدر دارد و در دوری که هنری را طالب نباشد، هیچ آن هنر را نیاموزند و نورزند.
گوند که عشق آخر افتقارست و احتیاج است به چیزی. پس احتیاج، اصل باشد، و محتاجالیه فرع. گفتم آخر این سخن که میگویی از حاجت میگویی، آخر این سخن از حاجت تو هست شد که چون میل این سخن داشتی این سخن زایید. پس بی او احتیاج را وجود بود، پس عشق و احتیاج، فرع او نباشد...
در ابیاتی از این مجموعه آمده است:
من چه هستم، طرحي انسانگونه از اهريمني؟
يا مَلَك-مردي بهشتي داده تاوانِ زني؟!
ميگريزم از تو اما دوستت دارم هنوز
اي زليخا باز از من پاره كن پيراهني!
من نميگويم بيفشان بر من، اما حيف توست
گاهي از گلهاي رنگارنگ پُر كن دامني
سرد باش و سنگ چون مردانِ در ميدان، ولي
گاهگاهي فكر كن -باري- كه معشوقي... زني!
گاهگاهي موی افشان كن كه جانِ خستهام
چون نسيم آرام گيرد در عبور از خرمني
مُردم و رَستم... ولی دور از قفس چیزی نبود
گاه آزادي نميارزد به هر جانكندني
نظرات