کتاب حاضر، مجموعه دو حکایت از گفتارها و کردارهای شخصیت طنزی زبان و ادبیات فارسی است که احمد عربلو آن را نوشته و سعید رزاقی به زیبایی تمام تصویرگری نموده است. ماجرای اول، ناراحتی و نگرانی ملّا از گم شدن الاغش است، که قول میدهد اگر پیدایش کند به یک دنیار میفروشد. مردم وقتی از او قول میگیرند، الاغ ملّا پیدا میشود. مردم از او میخواهد که الاغش را به یک دینار بفروشد. ملّا میگوید، باشد فردا. وقتی مردم در صبحگاه جلوی میدان جمع میشوند، میبینند که ملّا یک گربه را به دُم الاغ بسته و دوان میآید و اعلان میکند که گربهاش و الاغش با هم دوستاند هر که الاغ را میخرد، باید گربه را نیز بخرد. الاغ یک دینار و گربه هزار دینار، روی هم هزار و یک دینار میشود. مردم متفرق میشوند. ماجرای دوم به خریدن گوسفند ملّا بر میگردد، که عدهای گوسفند را میربایند، گردنبند را به گردن خود میبندد، وقتی ملّا میفهمد، میگوید من به حرف مادر و پدرم گوش نکردم، چنین شدم شما عفوم کنید. فردا دوباره تکرار میشود. سرانجام ملّا او را به دست قصاب میسپارد، اما دوستان او عذر و التماس میکنند پول گوسفندان ملّا را میدهند و دوست خود را نجات میدهند. ماجرای سوم، به خرید دو کیلو گوشت ملّا بر میگردد، که زن او آن را همراه دوستانش نوش جان میکند و به ملّا میگوید که گوشت را گربه خورده است. ملّا گربه را وزن میکند و میگوید دو کیلو وزن خود گربه است. پس گوشت کجاست. ملّانصرالدین یکی از معروفترین شخصیتهای ادبیات عامه است. شهرت او جهانی است. تا جایی که بعضی از کشورها او را با نامهای مختلف متعلق به خود میدانند. بعضیها عقیده دارند که او اصلاً وجود نداشته است و بعضی وقتها که مردم از دست ظلم و ستم پادشاهان و فرمانروایان ظالم خسته شدهاند، لطیفههایی با نام او ساختهاند تا از این طریق از حاکمان ظالم انتقاد کنند؛ اما تاریخ ادبیات ایران از وجود چنین شخصیتی خبر میدهد. ملّانصرالدین لطیفههای بسیار شیرین دارد. او با رفتار و گفتارش، در ظاهر این و آن را دست میاندازد، اما در واقع با این کارش قصد دفاع از حق انسانها و ارزشهای انسانی را دارد. این مجموعه، قصههای تصویری زیبایی است در مورد این شخصیت طنزآمیز و دوستداشتنی.