سه دختر گلفروش
- قیمت: 50,000 تومان
توضیحات و مشخصات
کتاب سه دختر گل فروش، دربردارندۀ مجموعهای از داستانهای کوتاه به قلم مجید قیصری است که به روزگار جنگ و پس از آن که خاطراتش هنوز در ذهن تمام سربازان و نویسندگان جنگ هک شده، پرداخته.
یکی از قدرتمندترین نویسندهها در حوزه دفاع مقدس را میتوان مجید قیصری نام برد. او در عین پایبندی به هنجارهای مدرن، با اتکا به تجربه و دریافتهای شخصی خویش، آثار درخشانی در این حوزه آفریده است. قیصری همچنین در گونههای مختلف داستان کوتاه، رمان و داستان بلند خوش درخشیده و آثار گرانبهایی در هر کدام از این ژانرها آفریده است.
کتاب سه دختر گل فروش نامزد جایزه شهید غنیپور و جایزه ادبی مهرگان بوده است و جایزه چهارمین دوره قلم زرین را نیز از آن خود کرده است.
کتاب با بیست و شش داستان کوتاه و یک داستان بلند و نگاهی که عمدتا بر دوران جنگ و تبعات آن در ذهن و ضمیر ناخودآگاه رزمندگان در جبههها و نیز نسلهای نوآمده پس از آن متمرکز شده است.
اساسا این مساله به عنوان یکی از دغدغههای ذهنی پایدار نویسنده تاکنون است که نیز در آثار متعددی از او نمود داشته است. اگرچه این لزوما به معنای وجود عناصر مشابه و تکراری در آنها نیست بلکه او هوشمندانه از این بستر موضوعی به مثابه سوژهای مهم و درخور توجه، بهره برده و هر بار از زاویه جدیدی به بازاندیشی در باب آن پرداخته است. این مساله را هم نباید از نظر دور داشت که به طور کلی یکی از مهمترین شاخصههای اندیشگی آثار قیصری رهیافت کلی نگر و نگاه بسیط او به سوژههای داستانی است. مساله دفاع مقدس نیز وفق چنین دیدگاهی زمینه خلق داستانهای این مجموعه قرار گرفته است.
به باور این نویسنده صاحب سبک، حوادث تاریخی عظیم نظیر انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی حوادثی منفرد نیستند بلکه پیش از هر چیز نتیجه تلاش و تکاپوی انسانی به شمار میآیند که شناخت موقعیتهای روانی هر کدام از آنها در لحظه بروز عمل از اهمیت ویژهای برخوردار است.
بریدهای از کتاب سه دختر گلفروش
غریق را که از آب گرفتیم، زنده بود. ولی ای کاش مرده بود. انگار آمده بود تنی به آب بزند، ولی آب امانش نداده و لخت اسیر ما شده بود. بیست و چند سالی داشت. به نظر از آن سربازانی بود که یکیشان را هم ما داشتیم؛ سالک، کلهشق و احساساتی و بینهایت عاشق آب و آبتنی و هرچه ما صحبت از شرایط و موقعیت منطقه میکردیم، به گوشش نمیرفت. منطقه حالا آرام بود. ولی روزگاری در اینجا آتش به پا بوده و آنها که آن طرف شط، پشت خاکریزها و نخلها ایستادهاند، روزگاری دشمن. الان روزگار صلح است و هیچ تیری درنمیرود. پس حضور ما نشانهی چیست؟ این نیست که اگر میخواستند دوباره سر بجنبانند... برای چه کسی این حرفها را میزدیم؟ سالک بود و آبتنی هر روزش. از بس در شط شنا کرده بود، مثل عراقیها سیاه شده بود. درست رنگ پوست غریق را پیدا کرده بود. بهش میگفتیم ماهیدودی. میگفتیم: «یه روز از آب میگیرنت!» سالک میگفت: «من یه کوسهام.» و دندانهایش را نشان ما میداد و میگفت: «من توی تور جا نمیشم. اگر هم گیر بیفتم، تور تحمل من رو نداره.»
مشخصات
-
شابک:
9789644719974
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
263
-
نویسنده:
مجید قیصری،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب سه دختر گلفروش
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.