قصه ۸۳

مجموعه داستان: دل آدم سیب است
نیازی نیست در پی تفاهم فکری و تکنیکی میان نویسندگان داستان های کتاب بگردیم. برای یافتن عواملی که جذابیت های یک مجموعه داستان را می سازند، به عنوان بهانه ای برای خواندن کتاب، تنها کافی است نگاهی به نام..ادامه

در دسته‌بندی

توضیحات و مشخصات

نیازی نیست در پی تفاهم فکری و تکنیکی میان نویسندگان داستان های کتاب بگردیم. برای یافتن عواملی که جذابیت های یک مجموعه داستان را می سازند، به عنوان بهانه ای برای خواندن کتاب، تنها کافی است نگاهی به نام گردآورنده مجموعه بیندازیم که خودش نویسنده است و داستان کوتاه را می شناسد و آفت ها و معضلات این عرصه دلش را به درد آورده است. کتاب را که باز می کنی و داستان ها را یک به یک که می خوانی، بر اعتمادت افزوده می شود و قصه ها هر کدام یک گوشه از خیال تو را به دنبال خود می کشند. اولین داستان یعنی «آتش به اختیار» نوشته محمدرضا بایرامی، با قصه ای ساختارشکنانه از جنگ شروع غافلگیرکننده ای را برای مجموعه رقم زده است.

جز این داستان که روایتی حیرت انگیز، واقعگرایانه و کاملا انسانی از جنگ را تصویر می کند، داستان «بازگشت» احمد دهقان هم از بهترین های این مجموعه است که اتفاقا این یکی هم در ژانر داستان های جنگی قرار می گیرد. دهقان در داستانش، موقعیتی تراژیک را در لایه هایی از طنز سیاه، چنان به ظرافت تصویر می کند که خواننده را به حیرت و شگفتی و البته تحسین وا می دارد. زنوزی داستانی از راضیه تجار را نیز در این مجموعه گنجانده است؛ داستانی با نثر شاعرانه، جمله های بریده بریده، گفتگوهای درونی و فضای سورئالیستی که در اغلب آثار تجار دیده می شود. اما صداهای متفاوت در مجموعه «دل آدم سیب است» به همین جا ختم نمی شود. داستان خود زنوزی جلالی در این کتاب، به لحاظ ساختار و حال و هوای قصه، شباهت چندانی با دیگر آثار مجموعه ندارد اما همچون همه آنها خواندنی و دلنشین است. به این ها باید قصه درخور تأمل مجید قیصری را نیز اضافه کرد که داستانی خلاقانه از حاشیه های جنگ است.

بریده‌ای از کتاب قصه ۸۳

سربازگفت: «فکر می کنی با کی طرفی؟! با اولیاءالله؟! من آدم بزرگی نیستم. آن وقت ها هم که دل داشتم، دلم اندازه یک گنجشک بود. حالا دیگر هیچی ندارم. فقط یادم مانده آخرین دستور مغزم قبل از اینکه از کار بیفتد، این بوده: انتقام بگیر! به بد ترین شکل ممکن. گذشت مال وقتی است که چیزی برایت مانده. من دیگر حتی حسرت این را نمی خورم که چرا باید تسویه حساب نکرده بمیرم تا اینکه تو سر راهم سبز شدی...»

مشخصات

  • نویسنده:

    فیروز زنوزی‌جلالی،

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    128

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد