نمای دور:مارتین بنت: میگویند آفریقای غربی سرزمینی است که در آن، افسانهها روی درختان میرویند! در سرتاسر این دیار، اسطورههای ملی و داستانهایی که سینه به سینه نقل شدهاند، هنوز به شدت رایج و مورد توجه هستند. شخصیت بیشتر این افسانهها، حقهباز ماهری است که در افسانههای گوناگون، به هیاتهای مختلف و با حیلههای متفاوت ظاهر میشود. این قهرمان ناقلا و ریزنقش به تنهایی از پس قوانین بیپایه و ناعادلانه جنگل بر میآید. او در واقع ضعف و کوچکی جثهاش را با زیرکی طبیعیاش جبران میکند. حقه بازی، چه در برخورد با شیرغران و چه در رویارویی با هیولای خشکسالی، نوعی واکنش دفاعی اوست برای بقا در دنیایی شریر و غیر ایدهآلی. البته این حقهباز حرفهای، گاه در حقهبازی چنان افراط میکند که گرفتار و تنبیه میشود. اما خیلی زود خود را رها میکند تا در افسانهای دیگر مثل همیشه با رفتار حیلهگرانهاش بدرخشد!
از کتاب :بدتر از همه اینکه چند هفته بعد آنانسی گرسنه و بینوا، به عنوان میهمان اجباری به ضیافتی که به افتخار کشاورز نمونه سال برپا شده بود، دعوت شد! ناگفته پیداست که تمام غذاهای آن ضیافت باشکوه از محصولات مزرعه آنانسی تامین شده بود! آنانسی با حسرت به سیبزمینی و سایر سبزیجاتش که چندین ماه برای پرورششان زحمت کشیده بود و اکنون به راحتی از گلوی میهمانان پایین میرفت، نگاه میکرد و خون دل میخورد. البته حاکم و لاک پشت هم نامردی نکردند و... صفحه ۱۰۱