نمای دور:عبدالعزیز قادر السامرایی: این کتاب اعترافات تکاندهندهای است از جنایات و فجایع ارتش عراق در ایران که من نیز در آنها شریک بودهام. در این اعترافات سعی کردهام بیپرده خلافکاریهای ارتش عراق را در خرمشهر و دیگر مناطق فاش سازم و آنها را با دلایل و اسنادی روشن بازگو کنم.
مرتضی سرهنگی: میگویند بهترین شهادتها، شهادتی است که دشمن میدهد. اگر خوشرفتاری بچههای ما نبود آنها هیچوقت 65 عنوان کتاب نمینوشتند. البته اسارت تحت هر شرایطی سخت است، ولی هیچکس اینها را اذیت نمیکرد و چون ما آماده جنگ نبودیم مجبور بودیم اینها را در پادگان نگهداری کنیم. در پادگانها فقط یک آشپزخانه بود که سرباز خودمان و اسرای عراقی یک نوع غذا میخوردند.
جدای از همه اینها جنبههای انسانی حادثهای مانند جنگ، علاوه بر جذابیت برای ایرانیان، برای غیرایرانیان نیز جالب خواهد بود. بر همین اساس و با توجه به موضوع و محور این کتابها، برخی از آنها در کشورهای عربی توزیع میشوند.
از کتاب:شدت جنگ و فرار مصریها از جبههها باعث شد دستورالعمل جدیدی صادر شود و تاکید فرماندهی کل در دستورالعمل این بود که برخرود با مصریهای فراری از جبهه، مانند برخرود با سربازان عراقی خواهد بود و وظایف یکسان و مجازاتهای یکسان برای برخورد با متخلفان در نظر گرفته شده است. هشتاد سرباز مصری به علت فرار از جبهه توسط جوخههای اعدام عراق به هلاکت رسیدند و اجساد این افراد بهطور جداگانه به مصر منتقل شد. صفحه 49
از همین قلم:توفان سرخ: (خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی) (سوره مهر)