وقتی همه رفتند

روایت داستانی از خاطرات آزاده جانباز سیدحسن حدادی

در دسته‌بندی ،

توضیحات و مشخصات

بریده‌ای از کتاب وقتی همه رفتند

همه رفتند و قفل در بهداری هنوز به روی ما بسته بود باور نمی‌کردیم همه‌چیزتمام شده باشد. سکوتِ مرگ‌بار فضا روی روانم چنبره زده بود. هیچ‌کدام نمی‌توانستیم از پشت پنجره کنار بیاییم زل‌زده بودیم به یک اردوگاه خالی، خالی، خالی... صدای قفل در سکوت اردوگاه را شکست سرباز در را باز کرد. نا نداشتیم از جایمان تکان بخوریم رمق از بدنم رفته بود. نفسم داشت تنگ می‌شد هوا خیلی خفه بود. یکی‌یکی از جایمان بلند شدیم و از بهداری بیرون زدیم با هم هیچ حرفی نمی‌زدیم. سکوت مطلق بر فضا حاکم بود حتی پرنده‌ای از آن حوالی رد نمی‌شد تا صدای پروازش به‌قدر بال‌زدنی، سکوت لعنتی را بشکند.

مشخصات

  • نویسنده:

    فاطمه‌سادات جلالی‌فرد،

  • شابک:

    ‫‭978000354961

  • تعداد صفحه:

    268

  • سال انتشار شمسی:

    1403

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد