صداى تیر در گردنه

داستانی که در فضای روستایی ارباب – رعیتی روایت می‌شود و زندگی دو برادر به نام‌های بقتیقول و تکتیقول را به تصویر می‌کشد که در نوجوانی پدر و مادر خود را ازدست‌داده و برای درامان‌ماندن از مرگ مجبور به ترک زادگاه خود می‌شوند.

آن‌ها در خدمت اربابی در می‌آیند و روزگار می‌گذرانند تا جایی که تکتیقول به‌خاطر مخالفتی با خواسته ارباب، مورد حمله قرار می‌گیرد و همان کتک‌ها کارش را به مرگ می‌کشاند. بقتیتول که ازدواج کرده، و چیز زیادی از سال‌ها خدمت حاصلش نشده، در راه انتقام خون برادرش به شکلی اتفاقی موردتوجه اربابی دیگر قرار می‌گیرد اما…

بریده‌ای از کتاب صداى تیر در گردنه

از وقتی که دسته‌های شرکت‌کننده در انتخابات پرچمشان را، افراشتند پنج ماه سپری شد این، بار فعالیت‌های انتخاباتی مقیاس بی‌سابقه‌ای به خود گرفت به‌طوری‌که از حدود یک ولایت تجاوز کرد؛ و به چنان بدبختی ای مبدل، شد که اگر نه همه را حداقل نصف اهالی ایالت را درگیر خود کرد علت آن این بود که این بار هر، حاکمی به حکمرانی در ولایت خود قانع نبود؛ و می‌خواست در ولایت دیگر هم به امرونهی بپردازد؛ چون در مرزهای دو، ولایت تابستان‌ها بر سر مراتع برای چرای دام و زمستان‌ها برای قشلاق، اهالی زدوخورد در می‌گرفت سرانجام، هم اختلاف‌ها و درگیری‌ها، هم‌زمان چند ولایت را در بر گرفت؛ و اهالی سه ولایتی که مجاور این مرتع‌های هم مرز قرار داشتند، به دودسته عظیم که هدفهای وسیعی داشتند تقسیم شدند.