شرح درد اشتیاق
خاطرات دکتر محمدرضا ظفرقندی- قیمت: 345,000 تومان
در دستهبندیزندگینامه
توضیحات و مشخصات
در این کتاب، خاطرات به روش معمول خاطرهنگاری در تاریخ شفاهی نگاشته شدهاند. مجموع کل مصاحبهها ۴۰ ساعت بوده است. اولین مصاحبههای حضوری در سال ۱۳۹۵ در بیمارستان سینا انجام شدهاند. پیادهسازی، تدوین اولیه و جمعآوری اسناد هم حدود ۴ سال زمان میبرد. مصاحبههای تکمیلی در سیاهترین روزهای پاندمی کرونا در بیمارستان سینا در حالی انجام شد که کشورمان دستخوش حوادث تلخ ناشی از این پاندمی بود. دکتر ظفرقندی نیز مانند همقطاران خود در خط مقدم مقابله با بیماری کرونا به این بیماری مبتلا و در بیمارستان بستری شد و بعد از مدتی سلامتی خود را بهدست آورد.
این سؤال حائز اهمیت است که چرا خاطرات پزشکان تیم اضطراری جنگ قابل تأمل و توجه است؟
این گروه، تیمی حرفهای و آموزشدیده با تخصصهای مختلف پزشکی بود که از سراسر کشور داوطلب اعزام به خط مقدم میشد. گروه محدودی که ارتباط مستقیم با ستاد اعزام به جبهه و حتی فرماندهان جنگ داشت باید در هر موقعیتی از شبانهروز، به محض اعلام نیاز، در کوتاهترین زمان خود را به مناطق عملیاتی برساند و در مراکز درمانی خط مقدم نبرد خدمت کند. برای همین احتمال خطر و شهادت برای این گروه بیش از بقیهٔ اعضای تیم امداد و نجات بوده است.
دکتر محمدرضا ظفرقندی از معدود پزشکان متخصصی است که در بحبوحهٔ عملیات و مأموریتهای متعدد، تا پست امداد و نزدیکترین نقطه به خط دشمن جلو رفته و زیر آتش دشمن، به کمک و مداوای مجروحان پرداخته است.
او در یکی از مأموریتهای امداد در عملیات والفجر ۴، بر اثر بمباران شیمیایی عراق از ناحیهٔ ریه، پوست و چشم دچار مصدومیت شیمیایی شد که عوارض آن تا امروز با او همراه هستند. تجربهٔ زیستهٔ درک از درد و رنج مجروحان شیمیایی، او را به این فکر انداخت تا یکی از بزرگترین پروژههای تحقیقاتی در زمینهٔ عوارض بیماری مجروحان شیمیایی در جنگ تحمیلی را انجام دهد. این پروژهٔ تحقیقاتی ۱۰ سال طول کشید و نتیجهٔ آن مقالهای شد که در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفت و همهٔ جهان را از ظلم رژیم بعث عراق در استفادهٔ غیرقانونی از سلاحهای شیمیایی مطلع کرد.
زبان و لحن کتاب ساده، صمیمی و صادقانه است و همین ویژگیها تأثیرگذاری آن را بیشتر میکند.
راحله صبوری با کمک دکتر ظفرقندی برخی اصطلاحات و تعاریف تخصصی در حوزهٔ پزشکی را به فارسی ساده برگردانده تا فهم وقایع برای مخاطب آسانتر باشد. همچنین در پایان هر فصل اسناد، عکسها و یادداشتهای روزانهای از عملیاتهای والفجر ۴ و خیبر آورده شده که تصویر روشنتری برای خوانندگان بهوجود میآورد.
بریدهای از کتاب شرح درد اشتیاق
«وقتی حجم مجروح کم بود، با همکاران از سوله بیرون میآمدیم تا هوایی بخوریم. روی رملها قدم میزدیم و از این در و آن در حرف میزدیم. نوبتی از بین خودمان یک شهردار انتخاب کرده بودیم که کار نظافت سنگر و شستن ظرفها را انجام میداد. او هر روز سهمیهٔ نان و غذای پزشکان را از تدارکات میگرفت. صبحها در کتری چای درست میکردیم و با نان و پنیر، دور هم صبحانه میخوردیم. اوایل چای را در قوطی کمپوت یا شیشه مربا میخوردیم و همهچیز ساده بود. بعدها لیوانهای پلاستیکی یا شیشهای جایگزین کردند. هر روز ناهار را توی یک قابلمهٔ بزرگ میآوردند و وسط سنگر استراحت پزشکان میگذاشتند. بیشتر وقتها قیمه بود، نه به آن معنی معمولش، بلکه یک برنج درهموبرهمی که مقداری رب گوجهفرنگی به آن زده بودند و فقط رنگش قرمز بود. یک نفر با بشقاب، آن را توی بشقابهای رویی میریخت و پخش میکرد. گاهی قاشق هم نداشتیم و مجبور بودیم با دست و نان بخوریم. اما فضای صمیمی و دوستانهای که بین همکاران بود، تحمل آن سبک زندگی و کمبودها را آسان میکرد. کسی از آن وضعیت گله نداشت. تنها دغدغهٔ ما خدمت به رزمندگان بود و کموکاستی به چشم نمیآمد. اوایل پیروزی انقلاب، در پادگانی در غرب تهران آموزش نظامی دیده بودم، با انواع سلاح، تکنیکهای رزم و شیوهٔ دفاع از خود آشنا بودم. اما آنجا کار اصلیام در اورژانس و سروکارم با مجروحان بود. در آن عملیات کار به جایی نرسید که ما سلاح دست بگیریم.»
مشخصات
-
نویسنده:
راحله صبوری،
-
شابک:
9786000351540
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب شرح درد اشتیاق
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.