شور داستاننویسی، جلد 10
تکنیکهای شوقانگیز برای نوشتن رمانهای عالی- قیمت: 175,000 تومان
توضیحات و مشخصات
رمانهای شاهکار شبیه لحظاتی نادر به نظر میرسند. ما خیال میکنیم این رمانها داستانی هستند که نویسنده عمری برای نوشتنش دنبال فرصت بوده است. سالها صبر کرده و نقشه کشیده و یک دهه کار کرده است و در آن دهه کارهای کمارزشتری منتشر کرده تا وقت این شاهکار شود. به نظر شما جرقه استعداد میتواند […]
رمانهای شاهکار شبیه لحظاتی نادر به نظر میرسند. ما خیال میکنیم این رمانها داستانی هستند که نویسنده عمری برای نوشتنش دنبال فرصت بوده است. سالها صبر کرده و نقشه کشیده و یک دهه کار کرده است و در آن دهه کارهای کمارزشتری منتشر کرده تا وقت این شاهکار شود. به نظر شما جرقه استعداد میتواند باعث روشنشدن چهارصد صفحه بشود؟ اتفاقی است که نویسنده توانسته بیشتر از چهل صحنه خوشساخت را بهراحتی روی کاغذ پیاده کند؟ پروژهای که یک دهه طول کشیده و لحظهای متوقف نشده؟ چه چیزی نویسنده را به اوج بازیاش میکشاند؟ آیا نتیجه داشتنِ تکنیک خوب، تجربه و اعتمادبهنفسی است که بعد از انتشار بیست کتاب به دست آورده؟ آیا کتاب پیشنهاد ویراستار یا کارگزاری کارکشته بوده است؟ چرا یک کتاب موفق میشود و یکی دیگر نه؟
رمانی شاهکار شاید الهامی یکباره باشد و شاید بتواند چیزی باشد که در دوران کاری آدم یکبار رخ میدهد. ولی با وجود این، باز هم کارِ جادو نیست. شاید برای نویسنده جادویی به نظر برسد. شاید لاف بزند از درونش جوشیده و در مجلات ادبی یا برنامههای رادیویی اعتراف کند کتابش خودبهخود نوشته شده است.
هر نویسنده شور و حال خاص خودش را برای نوشتن دارد، مخصوصاً هر بار که پای میز کارش مینشیند. هر رمانی میتواند منبع الهامی داشته باشد. شوری که میتواند داستانی عالی را به سرانجام برساند، میتواند براساس تکنیکهایی کاربردی و ساده باشد که همهٔ داستاننویسان از آن آگاهاند و کاربردش را میدانند. شور نوشتن میتواند ابزاری کاربردی باشد.
منظور از شور چیست؟ خیلی سادهاش میشود تأکید بر ایدههایی که کلمات را بهتر میکند. درواقع، برای برطرفکردن نیاز خواننده باید کاری ویژه انجام داد. باید چیزی را به خواننده نشان داد. کتاب شور داستان نویسی به شما میآموزد این شور چیست و چطور میتوانید به آن دست پیدا کنید.
دونالد ماس در این کتاب علت موفقیت برخی داستانها را توضیح میدهد و در توضیحات پیرنگها، مثالهایی را ذکر میکند.
در پایان هر فصل، برایتان تمرینهایی گذاشته شده است. اینها ابزارهای عملی هستند؛ تکنیکهایی برای تکمیل تئوریها. امتحانشان کنید. نویسندهها دوست دارند توصیههای نویسندگی بخوانند و به خودشان بگویند که متوجه شدهاند چیبهچی است. ولی وقتی پای نوشتن مینشینند، اوضاع عین قبل است.
هدف نهاییِ این کتاب استفادهٔ شما از این ابزار است و نشاندادنش به دیگران. کارکردن با این روشها چالش شما در این کتاب است. وقتی از این تکنیکها جواب گرفتید، میتوانید بروید و به طرفدارهایتان بگویید کارتان براساس الهام است؛ البته اگر دلتان خواست. درواقع، آن شور و حال تکنیک شماست و استفادهٔ هر روزه از آن راه موفقیت.
بریدهای از کتاب شور داستاننویسی
«تا اینجا نگاهی داشتیم به شخصیتهای اصلیای که رفتاری قهرمانانه دارند، ولی خودشان قهرمان به معنای دقیق کلمه نیستند. حالا شخصیتهای اصلیای که واقعاً قهرمان هستند چطور؟ اگر شخصیت اصلی شما قدرتمند باشد، عملگرا باشد، کار درست را بکند، منظم باشد و جلوی بیعدالتی بایستد، دیگر مشکلی نباید باشد؛ درست است؟ اشتباه میکنید. قهرمانهای واقعی به اندازه چالشی که پیش پایشان است باید مشکل داشته باشند. آنها هم دچار خلل میشوند. قهرمانهای ما آدمهای شریفی هستند و واقعیتی که از آن دفاع میکنند ممکن است بهسرعت پوک شود. به قهرمانهای رمانسها فکر کنید؛ به کارآگاههایی که سرسختاند، قهرمانهایی که قرار است دنیا را نجات بدهند، شاهزادههای بیخانواده در روایتهای فانتزی، خونآشامکُشهایی شیک... این شخصیتهای اصلی اگر تکبعدی باشند، خیلی نمیتوانند باعث خوانش رمان باشند. در اصل، اگر آنها بخواهند ما را بیشتر از دو فصل نگه دارند، باید ابعاد انسانی بگیرند. تَمی هوگ رماننویسی است که اکثر آثارش تعلیق بسیاری دارند. درواقع، رمانهای تعلیقی مینویسند. او در نوشتن شخصیتهای اصلی، که هیچ احساسی از خودشان بروز نمیدهند، خبره است. در رمان مرد غایب سر صحنه جرم (۲۰۰۷) شخصیت اصلیاش در رمان اسب سیاه (۲۰۰۲) را دوباره وارد بازی میکند. اسم این شخصیت النا استس است و سابق بر این پلیس مخفی بوده. او که در پرونده قبلی دچار جراحت شده، حالا در اتاق مهمانِ خانه دوست متمولش در پالمبیچ زندگی میکند. النا در اسطبل خانه دوستش یکجورهایی خوشبختتر زندگی میکند. (پلیس نیستم. اینکه میگویند کارآگاه خصوصیام هم شایعه است. درآمدم از سوارکاری است، ولی پولی بابتش نمیگیرم. به خاطر شغلی که انتخاب کردهام طرد شدم و دنبال شغل دیگری هم نیستم.) متوجه جریان شُدید؟ النا یکی از شخصیتهای بسیار جذابی است که در ادبیات تعلیقی معاصر زنانه حضور دارد. یکدنده است و با صدای بلند حرفش را میزند. چیزی هم مصرف نمیکند، اما فکر میکند در حقش جفا شده. خب نظرتان درباره او چیست؟ آیا جذاب است یا نه؟ احتمالاً هم جذاب است هم نیست، ولی در همین ابتدا خصوصیتی است که آدم در او دوست ندارد. هوگ میداند باید آن روی دیگر النا را هم ببینیم و برای همین خیلی زود ما را به صفحه بعد میبرد: در تمام طول زندگیام بودن کنار اسبها را به آدمها ترجیح دادم. اسبها صادقاند. موجوداتی بیتعارفاند که اهل کلک نیستند و کینه ندارند. همیشه تکلیفت باهاشان روشن است. تجربهام میگوید آدمها اینطور نیستند. آن روز صبح، مثل همیشه، لیوان قهوه اولم را برنداشتم بروم به صدای یواش غذا خوردن اسبها گوش کنم. خوب نخوابیده بودمـ نه اینکه خوشخواب باشم، نه؛ فقط آن شب از قبل بدتر بودم. بیست دقیقه یکوری ده دقیقه یکور دیگر. مدام با خودم بحث میکردم، حرفها از جمجمهام بیرون میریخت و دست آخر چیزی جز سردرد برایم باقی نمیماند. خودخواه بودم. ترسو بودم. عوضی بودم. بعضی از این صفتها درست است. شاید تمامشان... حالا با یک روی دیگر قهرمان مواجه میشویم: او ایدئال نیست و خودش میداند و قبول دارد و حتی کمی حسرت میخورد. نمیدانیم بحثی که در سر النا جریان داشته چه بوده یا با کی بوده، فقط کافی است بدانیم النا استس انسان است. او تجسم آرمانی دستنیافتنی نیست. او مشکلات شخصی دارد؛ درست عین همه ما. هوگ وجه قهرمانانه شخصیت را کم میکند و اینطوری است که شخصیتش به آدمهای واقعی نزدیکتر میشود. با این کار برای تغییر در خودش هم جا باز میکند؛ اینطوری به ما هم اشاره میکند که قرار است داستانی شکل بگیرد.»
مشخصات
-
شابک:
9786000350352
-
قطع:
پالتویی
-
تعداد صفحه:
354
-
سال انتشار شمسی:
1402
-
نویسنده:
دونالد ماس،
-
مترجم:
آراز بارسقیان،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب شور داستاننویسی
-
مترجم کتاب شور داستاننویسی
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.