کوچ اصوات

«کوچ اصوات» مجموعه داستانی است به قلم محمدحسن جمشیدی، جوانی که پیش‌تر او را به عنوان شاعر و ترانه سرا می‌شناختیم و «کوچ اصوات» اولین مجموعه داستان چاپ شده اوست. کتاب، شانزده داستان کوتاه سوررئال دارد ..ادامه
  • قیمت: 35,000 تومان

در دسته‌بندی

توضیحات و مشخصات

«کوچ اصوات» مجموعه داستانی است به قلم محمدحسن جمشیدی، جوانی که پیش‌تر او را به عنوان شاعر و ترانه سرا می‌شناختیم و «کوچ اصوات» اولین مجموعه داستان چاپ شده اوست. کتاب، شانزده داستان کوتاه سوررئال دارد که خواننده را میان واقعیت و خیال غوطه‌ور نگه می‌دارد. اگر سوررئالیسم را چیزی شبیه خواب و رؤیا تعریف کنیم و رئال را بیداری و واقعیت؛ خواننده حین خواندن داستان‌ها، گاه در بیداری محض حضور دارد (که آنجا روابط علی معلولی کاملی شکل می‌گیرد) و گاه در خواب و روی ابرهای خیال پرواز می‌کند.
ترجیح می‌دهم سبک کلی «کوچ اصوات» را «جریان سیال ذهن» بنامم. فقط دو داستان از این قاعده مستثنا هستند؛ در داستان «دستخط» (جمشیدی مجموعه شعری با همین نام دارد) و «ال دادا» خط سیر داستان کاملاً رئال است و به جز فضا سازی شاعرانه چیزی شما را به خیال پیوند نمی‌دهد. روند روایت به هیچ وجه گوتیک و رعب آور نیست بلکه در عین تلخی و سنگینی، شیرینی مرگ را به مذاق خواننده می‌چکاند.
کوچ اصوات داستان آدم‌هایی است مردد میان مرگ و زندگی، نویسنده از داستان اول شروع به ایجاد موتیف‌های گوناگون کرده است. نمادهای تکرار شونده گاه، از یک بخش به بخش بعدی می‌روند و اشاره‌ای گذرا به اتصال یک داستان به داستان بعدی دارند. نویسنده این زنجیرها را طوری تنظیم کرده که هم، داستان‌ها دنباله دار به نظر برسد و نیز هرگاه لازم شد بتوان اتصال بین آنها را انکار کرد. این هوشمندی جمشیدی است که نشانه‌ها را مثل چراغ چشمک زن سر تقاطع قرار داده است؛ نه خاموش خاموش و نه کاملاً روشن. فقط اشاره‌ای به مسیر چندگانه می‌کند تا مخاطب، خودش یکی از مسیرها را برگزیند. من این موتیف‌ها را به دو دسته تقسیم می‌کنم: یک گروه آنها که فقط از داستانی به یک یا چند داستان بعدتر منتقل می‌شود؛ مثل: بخار دیگ مسی، جیرجیرک، جویدن سبیل، مرد طاس…

بریده‌ای از کتاب کوچ اصوات

مردگان با هر بار باز و بسته شدن در ، تکه ای باران و گل و لای راهش را به داخل باز می کرد و تنها هوای مرطوب بود که وارد ریه هام می شد نه چیز دیگری. روزهای بارانی واقعا خسته کننده بود و حالا یک ماه مدام است که باران می بارد و من دقیقا یک ماه است به اینجا گریخته ام تا همه چیز را تمام کنم و مدام کارم به فردا می افتد. شهری که ردش را از روزنامه و دهان این و آن زده ام و شنیده تا به حال چند نفر مثل من ، از اینجا طعم خلاصی را چشیده اند. تکه ای باران به ته کفشی کهنه چسبیده بود که از جلوی چشم هایم رد شد و زیر صندلی انتهای سالن آرام گرفت.هیچ عطری بالاتر از باران نمی تواند شامه ها را از خودش پر کند…

مشخصات

  • نویسنده:

    محمدحسن جمشیدی،

  • شابک:

    9786000349936

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    148

  • سال انتشار شمسی:

    1400

  • نوبت چاپ:

    1

  • جلد کتاب:

    شومیز

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد