توضیحات و مشخصات
بریده‌ای از کتاب خانه امن
نگاهشان طوری بود انگار گفته باشم فاتحه مع الصلوات! احساس کردم رنگ صورت آن ها و خودم یکدفعه پرید. از استرس داشتم می مردم. منتظر بودم هر آن به زمین برخورد کنیم و تکه تکه شویم. خلبان و کمک خلبان هر کاری بلد بودند انجام می دادند، ولی هلی کوپتر دور خودش می چرخید و پایین می رفت. صخره های زیر پایمان هر لحظه بزرگ تر و بزرگ تر شدند تا اینکه هلی کوپتر روی یک صخره لب پرتگاه افتاد...
مشخصات
-
شابک:
9786000349684
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
1250
-
سال انتشار شمسی:
1400
-
نویسنده:
ساسان ناطق،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب خانه امن
ثبت نظر و نظرات
کتاب های مرتبط
ترکش‌ها گرایم را گرفتند
خاطرات شفیع شکوهی
سیدمحمود مهدوی
10,000 تومان
سهم من از چشمان او
خاطرات حمید حسام
حمید حسام
85,000 تومان
راز قلعه ۲۵۱۹
خاطرات سرگردعراقی سلطان کعبی
محمدحسن مقیسه
-
هفت شجاعان
خاطرات تنی چند از رزمندگان شهر هفشجان
-
ورود / ثبت‌نام
درخواست بازیابی رمز عبور
ایمیل بازیابی ارسال شد!
تغییر رمز عبور
تغییر رمز با موفقیت انجام شد
برای فرستادن دیدگاه، باید وارد شده باشید.