طنز و رمز در الهی‌نامه

شیخ فریدالدین ابو حامد محمدبن ابوبکر عطار نیشابوری که به نام عطار مشهور است، در حدود سال ۵۴۰ متولد شد. نام او محمد و لقبش فریدالدین بود. پدرش دکان داروفروشی داشت و او هم شغل پدر را دنبال کرد و این نام..ادامه
  • قیمت: 21,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

شیخ فریدالدین ابو حامد محمدبن ابوبکر عطار نیشابوری که به نام عطار مشهور است، در حدود سال ۵۴۰ متولد شد. نام او محمد و لقبش فریدالدین بود. پدرش دکان داروفروشی داشت و او هم شغل پدر را دنبال کرد و این نام از همانجا آمد. او از کودکی به سخن صوفیان متمایل بود. از علوم […]

شیخ فریدالدین ابو حامد محمدبن ابوبکر عطار نیشابوری که به نام عطار مشهور است، در حدود سال ۵۴۰ متولد شد. نام او محمد و لقبش فریدالدین بود. پدرش دکان داروفروشی داشت و او هم شغل پدر را دنبال کرد و این نام از همانجا آمد. او از کودکی به سخن صوفیان متمایل بود. از علوم و فنون ادبی و حکمت و کلام و نجوم مطلع بود بر علوم دینی از تفسیر روایات احادیث و فقه آگاه بود. عطار در طول عمر خود آثار بسیاری نوشت. او عرفانی را که با سنایی به شعر وارد شده بود، پرورش داد و این را می‌توان در اشعار او به خصوص در منطق الطیر دید. از میان آثار عطار می‌توان به این کتاب‌ها اشاره کرد:

تذکره الاولیا که نوعی زندگی‌نامه‌ی عرفان و صوفیان است و دارای حکایت‌های جذاب زیادی است.

منطق الطیر که داستان پرندگانی است که در جستجوی سیمرغند. اثری عرفانی که با درهم آمیختن حکایات و تمثیل‌های بسیار راه زندگی را نشان می‌دهد.

اسرارنامه درباره‌ موضوعات گوناگون تصوف است.

الهی‌نامه شامل داستان‌هایی دلکش در خصوص روح انسان و فرزندانش نفس، شیطان، عقل، فقر، علم و توحید است.

مصیبت‌نامه در بیان گرفتاری‌ها و مصیبت‌های روح سالک است.

مختارنامه که رباعیاتی با موضوعات مختلف را در بر دارد و دیوان اشعار که مجموعه قصاید و غزلیات عطار با موضوعاتی عرفانی و صوفیانه است.

بنابر روایات متفاوت گمان می‌رود که عطار در در سال ششصد و هجده درقتل عام نیشابور به دست مغول کشته شده باشد.

بهروز ثروتیان در کتاب طنز و رمز در الهی نامه، به بازنویسی این کتاب ارزشمند پرداخته است و در بخش اول، عین متن داستان‌ها را آورده است و در بخش دوم، آن‌ها را به نثر فارسی نوشته است.

بریده‌ای از کتاب طنز و رمز در الهی‌نامه

مسؤولیت فرستادگان خدا سخت‌ترین مسؤولیت‌ها را بر عهده دارند و شاید در تمام مدت زندگی حتی یک لحظه آزادی سخن گفتن نداشته‌اند و کاری را به خواستِ دلِ خود نکرده‌اند. این حقیقت را در همه اخبار مربوط به انبیا و از آن جمله در الهی‌نامه عطار می‌توان بررسی کرد. «نمرود هشتصد سال از عمرش می‌گذشت که پشه‌ای در مغز او جای کرد و نمرود را یقین شد که خداوند این پشه را بر کار کرده است تا او را عذاب این دنیا بدهد و جانش را بگیرد. از آن سبب بود که نمرود به حضرت ابراهیم روی آورد و گفت: می‌دانی که هزاران گنج از زر سرخ و جواهر آشکارا دارم. همه را در راه خدا می‌بخشم. تو دعایی بکن تا خداوند نور ایمان در دل من بتاباند. ابراهیم خلیل‌الله همان‌جا روی بر خاک نهاد و گفت: ای خداوند پاک، قفل از دل این بی‌خبر برگیر و درِ حق را به او بگشای و او را بت‌پرست از دنیا مَبر. خطاب آمد که ای ابراهیم، خود را رنجه مکن که گوهر ایمان عطایی و بخشیدنی است و بهایی و فروختنی نیست. که ما را نیست ایمانِ بهایی که هست این گوهر ایمان عطایی» در این قهر و جبر است که می‌بینیم ریاضت‌ها و رنج‌ها را به اولیا و انبیا بخشیده‌اند و رانده‌شدگان درگاه خدا در آسودگی خیال می‌خورند و از قیمت هر آنچه در دنیاست بی‌خبرند. «گویند ایوب پیمبر عمری در بلا گرفتار مانده بود. او هم از گرگان دنیا در رنج و عذاب بود و هم از کرمانی که در تن او افتاده بودند سختی می‌کشید. جبرئیل نزد وی آمد و گفت: ای پاک، از جان غمناک چه می‌نالی؟ بدان‌که اگر هر لحظه‌ای تو را هلاکی برسد، حضرت حق را از آن باکی نیست و اگر صد سال صبر پیش گیری، این صبر نیز از حق می‌رسد و کسی آن را نمی‌داند. نه دل از دل خبر دارد نه جان هم ولی کاری روان بی این و آن هم» جای نفس کشیدن برای فرستادگان خدا نیست و خطر قرب و نزدیکی خدا بیشتر متوجه ایشان است و هر نیت و اندیشه‌ای از ایشان را حساب و کتاب دیگری است: «سلیمان بر شادُروان نشسته بود و باد او را می‌برد. ناگاه از اندیشه سلیمان گذشت که در دنیا چون من پادشاهی نیست. همان دم گوشه‌ای از آن خیمه و خرگاه شاهانه درهم پیچید و سلیمان به باد بانگ زد و گفت: ای باد در چه کاری؟ مگر نمی‌دانی چه کسی را با خود می‌بری؟ باد گفت: ای سلیمان، من گناهی ندارم. تو خود دل از آن اندیشه نادرست نگه دار. وگرنه من از درگاه الهی چنان فرمان دارم که اگر سلیمان دل خود را نگه دارد، من نیز شادروان او را نگهداری بکنم. وگرنه از وی فرمان نبرم و چون تو لحظه‌ای به پادشاهی خود اندیشیدی، گوشه‌ای از شادروان تو از جای بشد و درهم پیچید. نی‌ام گفت ای سلیمان من گنه‌کار تو زان اندیشه کژ دل نگه‌دار» گویی هرکس را به شکلی آفریده‌اند که در مصحف عزیز آمده است: قل کل یعمل علی شاکلته.

مشخصات

  • شابک:

    9789644714313

  • نویسنده:

    بهروز ثروتیان،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد