جنگ و صلح با مرور خاطرات مستند شهید مدافع حرم عبدالله اسکندری
وی در ۱۵ فروردین ۱۳۳۷ در محله قصرالدشت به دنیا آمد، از همرزمان احمد متوسلیان و فرمانده سپاه لار در عملیات خیبر بود، در دوران جنگ تحمیلی حضور مستمر داشت و 15 مرتبه مجروح گشت. با شروع بحران در سوریه با عنوان مستشار راهی سوریه شد در خرداد ماه 1393 به شهادت رسید. ابو جعفر از فرماندهان گروه تروریستی سر ایشان را جدا کرد و او اولین مستشار نظامی و مدافع حرمی است که سراز تنش جداشده است.
صحرایی به مدت پنج سال دست به تحقیق میدانی، مصاحبه با شخصیتهای گوناگون و دست به سفر و مسافرت و بالاخره نوشتن زد تا رمان ۱۰۰۰ صفحه کتیبه ژنرال در دو جلد تحت عنوان قصرالدشت و قمحانه را به سرانجام رسانید. رمانی که حوادث بیش از ۶ دهه قبل از انقلاب اسلامی و پس از آن را شامل می شود.
هیچ کس اطلاع ندارد در کتیبه دواء یا تل مورک برای ژنرال چه اتفاقی افتاده... باسل، مترجم خوش تیپ و قد بلند سوری؛ آشفته دوید و گفا: ابو امین! دخیل.... دخیل. تمام پهنای صورت سرخ و سفیدش را دانه های ریز ریز عرق پوشانده بود و چشمانش انگار ازرق شامی، می خواست از حدقه بیرون بزند. -چی شده باسل؟ باسل طوری از ژنرال گفت که انگار روح دیده. عین مادر مرده ها خراب شد روی خاک؛ نالید و صفات درماندگی و بی چارگی نثار خودش کرد: " رجل متزوج، عاجز المسکین... مخنت المغلوب... . -بلند شو به تو میگن رجل؟! خاک ریخت روی سرش و دو انگشتش را نشان داد. -سیدی من داشت دو زن با پنج اولاد. نیامد با ژنرال. مفهوم؟
محتوای کتاب :
متوسط
اثر گذاری متن :
متوسط
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
متوسط
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.