برشی از میانه زندگی دانشمند برجسته و پارسای بی ادعا سردار شهید حسن طهرانی مقدم
پس از صدور فرمان تاريخ امام (ره) مبني بر تشكيل نيروهاي سه گانه سپاه پاسداران، شهيد مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهي موشكي نيروي هوايي سپاه منصوب شد. این کتاب روایتی از سال های 63-65 را بدون رویا پردازی نویسنده شامل می شود.
سردار حسن طهرانيمقدم تا روز آخر عمر نيز به عنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیر بنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در پادگان اميرالمومنين علیه السلام شهرستان ملارد در حالي که براي آزمايش موشكي، آماده ميشد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، به ياران شهيدش(احمد كاظمي، حسن شفيع زاده، حسن غازي و...) پیوست.
گزیده متن
جلسه با محسن رضایی با حضور حسن آقا و حاجی زاده و سیدمجید و سیدمهدی و سیوندیان و چند نفر دیگر، فردای همان روز تشکیل شد. آقا محسن چند بار سئوال خود را تکرار کرد.
ـ شما مطمئنین که خودتون می تونین موشکو پرتاب کنین؟
و هربار حسن آقا مطمئن تر از بار قبل پاسخ مثبت داد.
ـ به نظر من که حتی اگه شما بتونین موشک ها رو شلیک کنین بازم امید زیادی نیست. چرا که لیبیایی ها با این روندی که دارن ادامه می دن بعیده که دیگه به ما موشک بدن. چند تا از قبلی ها مونده؟
ـ کمتر از 10 تا.
آقا محسن باشوخی ادامه داد:
ـ مقدم! این بچه هایی که دور خودت جمع کردی از بهترین بچه های جنگن. من الان فرمانده گردان نیاز دارم. فرمانده تیپ نیاز دارم. اینا رو ولشون کن بیان!
حسن آقا خنده ای کرد.
ـ این چه حرفیه آقا محسن؟ یعنی الان از یه فرمانده گردان کمتر دارن به جنگ خدمت می کنن؟ نه ما هرطور شده نمی ذاریم کار موشکی بخوابه...
محتوای کتاب :
متوسط
اثر گذاری متن :
متوسط
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
متوسط
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.