شبح میکونوس

کتاب به ماجرای میکونوس به روایت آقای کاظم دارابی می پردازد. بخشی از کتاب به مستندات و دادگاه میکونوس و تبعات آن و بخش دیگر به قسمت های دیگری از زندگی او می پردازد. نویسنده شکافی ایجاد کرده و بخش های مستند و حقوقی را کنار گذاشته و قسمت سبک تر را به شکل رمان در این کتاب در اختیار جامعه قرار داده است.

شبح میکونوس، کتاب چابک و سبک  شده نقاشی قهوه‌خانه است، آن هم در لباس رمان. کتاب نقاشی ‏کتابی پژوهشی با متون سنگین حقوقی و سیاسی است که خواندن آن گرچه لذت بخش است، اما ‏پیچیدگی‌هایی دارد. نقاشی کتابی است تاریخی و مرجع که بخشی از سؤالات جویندگان حقیقت را پاسخ ‏می‌دهد. نقاشی کتابی است برای تاریخ، اما شبح کتابی است برای ادبیات. ‏در شبح میکونوس، از مقدمه، مؤخره و ادبیات تحقیق، خبری نیست؛ از آن متن‌های ثقیل حقوقی، اسناد و ‏مدارک و تصاویر، نمایه‌ها، واژه‌نامه تخصصی آلمانی به فارسی، فهرست منابع، پاورقی‌ها، پی‌نوشت‌ها و ‏پیوست‌ها حذف شده‌اند. نقاشی کتاب 967 صفحه‌ای در قطع وزیری است، شبح کتابی است 512 ‏صفحه‌ای در قطع رقعی. ‏شبح میکونوس بر مبنای نقاشی قهوه‌خانه استوار گشته است، بر اساس مستندات زندگی کاظم دارابی. ‏چرا شبح میکونوس؟ شبح در مفهوم متعارف به معنای نمود و تجسم روح است. اما معنای دیگری دارد. ‏لغت‌نامه دهخدا به معنای شکافتن چیزی اشاره دارد. در این‌جا هر دو معنا مدنظر است.‏پس از حمله تروریستی 17 سپتامبر 1992 (26 شهریور 1371) به رستوران میکونوس در برلین، دارابی که ‏پایش به این پرونده گشوده شد، در 8 اکتبر 1992 (16 مهر 1371) دستگیر گردید. از این پس زندگی او ‏را تحولات عجیبی در بر گرفت. میکونوس چون یک بختک افتاد روی تمام زندگیش و همه رؤیاهای او ‏را به یک کابوس تبدیل کرد. میکونوس به مانند یک شبح سایه به سایه در همه زندگی همراه اوست، و ‏دست از گریبانش برنمی‌دارد. باید شبح را بخوانید تا حقیقت این ادعا را اعتبار کنید.‏اما شبح، به معنای شکافتن، در کتاب «شبح میکونوس» در واقع شکافتی از یک ماجرای واقعی است. به ‏عبارتی هسته سخت میکونوس شکافته شده، و از آن بخش سخت و سنگین تفکیک شده و بخش ‏سبک‌اش در قالب رمان عرضه شده است.‏کتاب نقاشی اعم از شبح است، منتها با این تفاوت که نقاشی کوششی کاملاً پژوهانه و تاریخی است، و ‏شبح خود را در حریم ادبیات قرار داده است. بنابراین جویندگان، پژوهشگران و مخاطبانی را که در پی ‏سند و مدرک و برهان هستند، همچنان به خواندن کتاب «نقاشی قهوه‌خانه» توصیه می‌شود.‏

بریده‌ای از کتاب شبح میکونوس

در ابتدا سپیدی بود و سپیدی بعد آرام‌آرام تیرگی بدان راه یافت حرف درون من با رنگ‌های تیره و مغموم قابل‌گفتن بود با حرکت قلم‌مو به تیرگی جان، دادم زندانی را تصویر کردم در اعماق که لانه زندانیانی رنجور، بود زندانیان محصور در تاریکی بی‌هیچ پوشش و لباسی بدون هیچ گوشت تنی ما زندانی‌ها مرحله‌به‌مرحله گوشت تنمان ریخته می‌شد؛ هنگام دستگیری موقع بازپرسی وقتی صدای چکش قاضی در صحن دادگاه طنین‌انداز می‌شد موقع خواندن رأی محکومیت در لحظه‌شماری‌ها برای فرارسیدن وقت ملاقات وقتی در خوابی عمیقی و مأمورها غفلتاً به سلولت می‌ریزند زمانی که دلت می‌گیرد و کسی نیست باهوش درد دل کنی و می‌شکنی و هق‌هق می‌زنی زیر گریه.