ناشر سوره مهر
شمارگان 1250
شابک 978-600-03-3466-6
تعداد صفحات 248
نوبت چاپ اول99
سال چاپ اول 99
قطع کتاب رقعی
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
حمید حسام
همین که پا به اتاق گذاشتم، برادرم، هیداکی، با توپ پُر به سراغم آمد و، درحالیکه پدر و مادرم میشنیدند، سرم داد زد و با صدای بلند گفت: «تو هیچ میفهمی زندگی با یک مسلمان چه سختیهایی دارد؟! آنها هر گوشتی نمیخورند! شراب نمیخورند! اصلاً تو میدانی ایران کجای دنیاست که میخواهی خاک آبا و اجدادیات را به خاطرش ترک کنی؟!» هیداکی رگ غیرت برادریاش میجوشید و صورتش مثل کوره سرخ شده بود. بغض کردم و رفتم توی اتاقم؛ همانجا که اتسوکو نشسته بود و با غیظ و غضب نگاهم میکرد. ناامیدی و دلتنگی بر سرم آوار شد. دوست داشتم از خانه بیرون میزدم و صاف میرفتم مقابل شرکت مرد ایرانی و از او خواهش میکردم درِ خانه ما را نزند و مرا فراموش کند..
مطالب مرتبط
ارزیابی کارشناسان
محتوای کتاب : عالی
اثر گذاری متن : خوب
طرح جلد :خوب
کیفیت چاپ :عالی