گوهر صبر

خاطرات گوهرالشریعه دستغیب
کتاب «گوهر صبر» خاطرات خانم گوهرالشریعه دستغیب است. او نماینده مردم تهران در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی و از فعالان سیاسی بود...ادامه
  • قیمت: 290,000 تومان

در دسته‌بندی ،

توضیحات و مشخصات

کتاب «گوهر صبر» خاطرات خانم گوهرالشریعه دستغیب است. او نماینده مردم تهران در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی و از فعالان سیاسی بود.

خاطراتی از جنس زنانه که به حوادث و وقایع دوران انقلاب از منظر سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، محلی و حتی فرهنگ عامه می‌پردازد. گفتنی است محتوای این اثر از دو منظر دارای اهمیت است؛ اول آنکه در زمینه خاطرات زنان مبارز در انقلاب اسلامی تاکنون کتابی با این حجم از اطلاعات تاریخی چاپ و منتشر نشده است و دوم آنکه با وجود آمیختگی بسیاری از سال‌های زندگی راوی با مسائل سیاسی و فرهنگی، وجهه فرهنگی آن پررنگ و درخور توجه است. مطالعه این اثر کمک می‌کند از چند و چون و چرایی آنچه در گذشته نزدیک روی داده، آگاه و با نقاط ضعف و قوت افکار و اعمال آن‌ها که روزگاری تاریخ را رقم زده‌اند، آشنا شویم و با عبرت از سرگذشت آنان فردا بهتری بسازیم.

بریده‌ای از کتاب گوهر صبر

یکدفعه در باز شد. سرم را به سمت در برگرداندم و دیدم دو نفر زیر بغل پیرمردی را گرفته اند و کشان کشان او را به اتاق می آورند. توجهی نکردم و دوباره با محسن حرف زدم. جوانی که اخطار داده بود نباید صحبتی رد و بدل شود، صدایم کرد و با لحن معنی دار و تمسخرآمیزی گفت: «خانم! آقای دکتر! » وقتی برگشتم، دیدم پیرمردی که آورده اند داخل اتاق، خود آقای اسدی است. باورم نمی شد. مات و مبهوت، ناخودآگاه گفتم: «ا! ا! » جوان به گمان اینکه میخواهم حرف بزنم، پرید سمتم که سیلی بزند زیر گوشم؛ اما سریع خودم را کشیدم عقب و نگذاشتم دستش به صورتم بخورد. نمی خواستم با دیدن این صحنه درد دیگری به دردهای این مرد اضافه شود. خودم را جمع وجور کردم و با مظلومیت گفتم: «آقا، من که چیزی نگفتم! مگر حرفی زدم؟! » جوان چشم غره ای رفت و بلافاصله آقای اسدی را نیاورده؛ بردند، بدون اینکه حتی یک کلمه بین ما رد و بدل شود. این برای او و ما از هر شکنج های بدتر بود. دخترم زهرا، فقط توانست موقعی که او را می بردند، بگوید: «بابا! بابا! مشهدی رضا آمده! » مشهدی رضا موقع دستگیری آقای اسدی نبود. او رفته بود بوانات که به زن و بچه اش سر بزند. زهرا میخواست به پدرش دلگرمی بدهد که ما تنها نیستیم، نگران ما نباش. چند لحظه گیج و منگ بودم. باورم نمیشد آنقدر پیر و شکسته شده باشد! مثل هشتاد ساله ها به نظر میرسید! برایم شده بود مثل یک غریبه! موقعی که او را بردند، هفتادونه کیلو بود؛ اما از شدت شکنجه، شده بود یک پیرمرد لاغر و خمیده پنجاه کیلویی که فقط مشتی استخوان از او باقی مانده بود.

مشخصات

  • نویسنده:

    طیبه پازوکی،

  • شابک:

    9786000328474

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    656

  • سال انتشار شمسی:

    1402

  • نوبت چاپ:

    2

  • جلد کتاب:

    شومیز

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد