شب خاطره، جلد 3
دفتر سوممجموعه شب خاطره
- قیمت: 22,000 تومان
موجود در انبار
در دستهبندیتاریخ ، زندگینامه
توضیحات و مشخصات
خاطره یعنی آن بخش از حیات که از روزمرگی ها فاصله گرفته و به واسطه اتفاقی ویژه، برجسته و متمایز شده است تا در خاطر بماند. به همین خاطر، خواندن و شنیدن خاطرات، جذاب و دلچسب است. حال اگر گویندگان خاطره، مردان و زنانی باشند که نفسگیرترین لحظات مانند انقلاب و جنگ را لمس کرده باشند، طبیعی است که جذابیت خاطرات شان چندین برابر خواهد شد.
بریدهای از کتاب شب خاطره
یکدفعه یکی از آنها فریاد کشید: بلند شوید بایستید! همه بلند شدند. من هم دست یکی از بچهها را گرفتم و بلند شدم گفتند شما مزدوران خمینی هستید و به اعدام محکومید حکم اعدام صادر شده است و همینالان و همینجا اجرا میشود. ما را همان جا ایستاده نگه داشتند هشت نفر بودیم. آنها مقابل ما ایستادند. تفنگهای کلاش خود را به بغل گرفتند. یکی گفت: آماده، آتش او زدند. شلیک گلولههای بیامان کلاش بهطرف ما شروع شد و ما را تیرباران کردند. بقیه را ندیدم چطور تیر خوردند. اولین تیر به شکمم و تیر دوم به زانوی راستم و تیر سوم بهپای چپم بعدازاین سه تیر من برگشتم، همه ایستاده بودیم و همه افتادیم وقتی افتادیم دو تیر دیگر هم به پشتم خورد صدای کلمات بریده و ناتمام بچهها که گفتند آخ، مادر، اللهاکبر یا زهرا خدایا امامزمان و یا حسین دیگر شنیده نمیشد. کف زمین افتادیم شروع کردند به تیرخلاص زدن یک تیر زدند بعد تیر دیگر را زدند یک تیر دیگر زدند تا اینکه تیری هم به من خورد و خون به صورتم پاشید و صورتم پر از خون شد. نمیدانم خواست خدا بود قسمت نبود یا خدا میخواست گناههای من زیاد شود که هنگام افتادن دستم به پشت سرم محافظ شد و تیرخلاص به بازویم خورد و خون آن به صورتم پاشید. زنده بودم و میدانستم آنها دوباره بر میگردند همینطور هم شد برگشتند. نمیدانم کدام از بچهها بود که گفت: نزن و صدای شلیک آمد و دوستمان دیگر صدایش نیامد. یکی از آنها چانه مرا گرفت و بهطرف بالا کشید.
مشخصات
-
نویسنده:
بتول توشمالی،
-
شابک:
9786000317447
-
قطع:
رقعى
-
تعداد صفحه:
103
-
سال انتشار شمسی:
1398
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب شب خاطره
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.