میحانه میحانه

کتاب «میحانه، میحانه» اثر محبوبه حاجیان‏نژاد، روایتگر داستانی از زندگی افراد جنگ‌زده و تأثیرات عمیق جنگ بر زندگی آن‌ها است. داستان از نگاه شخصیت اصلی، لطیفه، روایت می‌شود که پس از بیست‌وپنج سال دوری از وطن و خانواده، نامه‌ای از ساره، عشق گمشده‌اش، دریافت می‌کند که او را به بازگشت دعوت می‌کند. با وجود تردید و ترس‌های فراوان، لطیفه تصمیم به بازگشت می‌گیرد و سفری آغاز می‌کند که او را با خاطرات، امیدها و درد و دل‌های ناگفته روبرو می‌سازد.
در طول سفر، لطیفه با چالش‌های فراوانی مواجه می‌شود که هر کدام بخشی از تاریخچۀ شخصی و عمیق او را بازگو می‌کنند.
«میحانه، میحانه» نه تنها داستانی دربارۀ جنگ است، بلکه در عین حال روایتگر مبارزۀ انسان برای یافتن معنا وآشتی با گذشته در جهانی است که تغییر کرده و دیگر همانند گذشته نیست. این کتاب بینش عمیقی دربارۀ انسانیت، از دست دادن و بازیافتن امید در شرایط دشوار ارائه می‌دهد.

بریده‌ای از کتاب میحانه میحانه

خودت را پس می‌کشی و به دنبال راه فرار به چهارسو نگاه می‌کنی. قصه اما رهایت نمی‌کند. پنجه هایش را روی مچ دست هایت فشار می‌دهد و تو را با خود به جلو می‌برد. جرئت می‌کنی و روی پاها بلند می‌شوی، دست می‌اندازی و در تاریکی، ریشه‌های بیرق سه‌گوش زارعبدو و تک سیم دوپاره شده سازت را به دست می‌گیری. قصه دوباره تو را به منجلاب خود فرو می‌کشد. تو اما نفس تازه می‌کنی و تنت را از دست‌های سیاه دودگرفته اش پس می‌کشی...