روزهای دشوار مبارزه

خاطرات علی تمسکی
کتاب روزهای دشوار مبارزه خاطرات علی تمسکی از فعالیت‌های انقلابی‌اش است که محمد محسن مصحفی گردآوری و در انتشارات سوره مهر، منتشر کرده است. کتاب روزهای دشوار مبارزه، خاطرات علی تمسکی است. او در این کتا..ادامه
  • قیمت: 65,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

کتاب روزهای دشوار مبارزه خاطرات علی تمسکی از فعالیت‌های انقلابی‌اش است که محمد محسن مصحفی گردآوری و در انتشارات سوره مهر، منتشر کرده است. کتاب روزهای دشوار مبارزه، خاطرات علی تمسکی است. او در این کتاب از روزهای کودکی خود گفته است و خاطراتش را ادامه می‌دهد تا به دوران جوانی، فعالیت‌هایش بر علیه رژیم […]

کتاب روزهای دشوار مبارزه خاطرات علی تمسکی از فعالیت‌های انقلابی‌اش است که محمد محسن مصحفی گردآوری و در انتشارات سوره مهر، منتشر کرده است.

کتاب روزهای دشوار مبارزه، خاطرات علی تمسکی است. او در این کتاب از روزهای کودکی خود گفته است و خاطراتش را ادامه می‌دهد تا به دوران جوانی، فعالیت‌هایش بر علیه رژیم شاه و دستگیری می‌رسد. او در این کتاب از روزهایی گفته است که در زندان گذرانده و خاطراتی که آنجا رقم زده است. او همچنین از تجربیاتی می‌گوید در طول این مدت به دست آورده است و دیدگاهی که زندگی او را شکل داده است.

بریده‌ای از کتاب روزهای دشوار مبارزه

سال ۱۳۵۰، سال پایانی تحصیلات من در دبیرستان بود. اما در آستانه گرفتن دیپلم، به خاطر تکثیر جزوات ممنوعه و فعالیتهایی که داشتم، توسط ساواک دستگیر شدم. به همراه من، آقای مخترع، دبیر ادبیات؛ آقای جمشیدآبادی، دبیر جغرافیا؛ پسرعمویم، اکبر تمسکی و دو هم‌کلاسی دیگر به نامهای جواد شریفی و اسماعیل وقار نیز بازداشت شدند. ما را دو ماه در پادگان تیپ ۳ همدان در جاده همدان ـ کرمانشاه، زندانی کردند. درون پادگان، سالنهای بزرگ و اتاقهای زیادی وجود داشت که هر کدام از ما را در یکی از اتاقها جا دادند. در طول مدت بازجویی و حبس، اعضای ساواک برخورد محترمانه‌ای داشتند. نه تنها از کتک و شکنجه خبری نبود، که حتی از کلمات نامناسب یا دشنام هم خطاب به زندانیها استفاده نکردند. بعد از این مدت با گذاشتن وثیقه آزاد شدیم تا یک سال بعد ـ یعنی سال ۱۳۵۱ ـ که ما را برای محاکمه در شهرهای کرمانشاه و سنندج به دادگاه بردند. ظاهراً آن زمان هنوز در همدان دادگاه نظامی وجود نداشت و چون ما در غرب کشور بودیم، مطابق تقسیم‌بندیهای اداری ما را به دادگاه نظامی کرمانشاه فرستادند. این دادگاه بدوی ما را به شش ماه زندان محکوم کرد. دادگاه تجدید نظر هم در سنندج بود که سه ماه زندان را برای ما قطعی کرد. ما قبلاً دو ماه را در زندان گذرانده بودیم و به تعبیری یک ماه زندان بدهکار بودیم. برای گذراندن این یک ماه، در سال ۱۳۵۱ ما را به زندان شهربانی همدان بردند. در آنجا، جای ما بین زندانیان عادی بود. در این یک ماه با افراد عجیبی در زندان همدان روبه‌رو شدیم. همدان سارق مشهوری داشت که به «احمد آسمان سوراخ کن» معروف بود. او دزد قهّاری بود. درباره‌اش می‌گفتند اگر لازم باشد آسمان را سوراخ کرده و کار خودش را می‌کند. او، هم به خانه رئیس شهربانی همدان دستبرد زده بود هم به خانه آخوند همدانی! او آن موقع در زندان شهربانی همدان بود. اطرافیان قاچاقچی معروف موادمخدرِ همدان که با نام دایی قاسم شناخته می‌شد هم در زندان همدان برای خود عالمی داشتند. او نهایتاً در حکومت شاه اعدام شد. این قاچاقچیها چون وضع مالی بسیار خوبی داشتند؛ حتی به دیوار اتاقشان در زندان هم فرش کوبیده بودند. امکانات، غذا و همه چیز اینها با دیگر زندانیان فرق داشت. حتی مواد مخدر هم برایشان فراهم بود و خلاصه زندگی مرفهی در زندان برای خود دست و پا کرده بودند.

مشخصات

  • شابک:

    9786000306502

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    336

  • نویسنده:

    محمدمحسن مصحفی،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد