حدیث نفس

«حدیث نفس» نمایشنامه ای است نوشته عزت‌الله مهرآوران نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر که در سال ١٣٨٤ بازنویسی شده است ،از مجموعه صاحب‌ منصبان عشق و از چهل حدیث امام(ره) با برداشتی آزاد و..ادامه
  • قیمت: 6,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

«حدیث نفس» نمایشنامه ای است نوشته عزت‌الله مهرآوران نمایشنامه‌نویس، بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر که در سال ١٣٨٤ بازنویسی شده است ،از مجموعه صاحب‌ منصبان عشق و از چهل حدیث امام(ره) با برداشتی آزاد و با الهام گیری از این کتاب ارزشمند امام (ره) نوشته شده است.

گاهی انسان منتظر است تا کسی از ناکجاآباد بیاید و باری را از دوش او بردارد؛ چرا که او به دلیل بروز بعضی حوادث و اتفاقات ناخوشایند، به تنهایی قادر به رفع مشکل خود نیست. آیا در چنین موقعیتی باید با شرایط نامناسب کنار آمد؟ نمایشنامه حدیث نفس نوشته عزت‌الله مهرآوران دغدغه جواب‌های چنین سئوالاتی را دارد. نویسنده در این اثر سعی می‌کند حقیقت پرمعنایی را به تدریج به مخاطبش یادآوری کند و با توجه به اینکه موضوع انتخابی او دارای کنش‌زایی است، توانسته تا در راه رسیدن به هدف نهایی نمایشنامه، مخاطب را با خود همراه کند.
معمولاً هر نویسنده خلّاقی باید علاوه بر استفاده درست و شاخص از زبان در آن تحول نیز ایجاد کند؛ یعنی کلمات، ترکیبات و عباراتی نو که با نوع زبان سنخیت داشته باشند و باعث بالندگی و غنای آن شوند نیز وارد زبان بکند. این همان کاری است که مهرآوران در نمایشنامه حدیث نفس کرده است. به همین دلیل هم دیالوگ‌های نمایشنامه به موقع کوتاه و بلند می‌شوند و از لحاظ شیوه میزان انتقال‌دهی هوشمندانه و دراماتیک هستند.
یکی از خصوصیات دیالوگ‌نویسی در نمایشنامه‌نویسی، رعایت ایجاز و پرهیز از تکرار بی‌مورد و تلف نکردن وقت مخاطب است. مهرآوران در این اثر با رعایت این نکته، توانسته دیالوگ‌هایش را بدون اضافه‌گویی و پرحرفی بیان کند.

بریده‌ای از کتاب حدیث نفس

نو عروس عزیز جانم ترا به چه بنامم که جوابم را بدهی!؟ در دشت، نشانهای نوساله را مییابد - در آغوش میگیرد و میبوید - به صورتش می،سابد گویی در برابرش ایستاده باشد دل که بهای خواستنم نبود جانم را میدهم عزیز جانم خانه بی تو بی تلاوت قرانت بی صدای دعایت بی اشک و ناله هایت چونان گورستانی کهنه و ویران گشته بی تو تاب ماندنم نبود قرارمان که آبادانی بود با هم... یاد می آوری؟ چه شد؟... تنهایم گذاشتی نه بیوه ی عشقم نه دختر به بخت نشسته مانده ام میان جان و دلم دل که از من ستاندی با جانم چه کنم؟! اگر رهایم کرده ای چرا رهایت نمیکنم اگر به سراغم می آیی - آخر کی!؟ شب ستاره شمار آمدنت - خواب را از ،پلکم میدزدم روز به شوق آمدنت در خانه را هزار بار میگشایم شهر به شهر نشانت را جسته ام دشت به دشت کوه ه کوه بویت به مشامم برده ام آخر، عزیز جانم نه مسافری که خانه را برایت - آب و جارو کنم نه گریخته ای کهنه مرد دل خوش دار که مسافر است راه را آب و جارو کن که اولاً ،عشق به میعاد معشوق شناختته است دل خوش دار

مشخصات

  • شابک:

    9789645064820

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    80

  • سال انتشار شمسی:

    1387

  • نویسنده:

    عزت‌الله مهرآوران،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد