پدر خط فاصله پسر

کتاب پدر خط فاصله پسر نمایشنامه از سینا دلشادی است. این اثر برداشتی آزاد از رمان کودک، سرباز، دریا از ژرژفون ویلیه است. این نمایش در سال ۱۳۹۸ در تماشاخانه ماه حوزه هنری به روی صحنه رفته است. ..ادامه
  • قیمت: 15,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

کتاب پدر خط فاصله پسر نمایشنامه از سینا دلشادی است. این اثر برداشتی آزاد از رمان کودک، سرباز، دریا از ژرژفون ویلیه است. این نمایش در سال ۱۳۹۸ در تماشاخانه ماه حوزه هنری به روی صحنه رفته است. 

بریده‌ای از کتاب پدر خط فاصله پسر

صدای زمین خوردن دوچرخه‌‏ای شنیده می‏شود و سپس صدای موتوری که متوقف می‏شود. پی‏یر کنار دوچرخه‌‏اش روی زمین افتاده است و همان افسر آلمانی کنار او رسیده است. افسر آلمانی: دستت رو بده به من! (پی‏یر رو بر‏می‏گرداند) می‏خوام کمکت کنم خرابکار کوچولو! چطور با دوچرخه‏‌ت زمین خوردی... اوه! ظاهراً پنچر شده. نکنه اینجا هم از اون میخ‏‌های سر چهارراه ریخته بودی؟ پی‏یر: نه خیر، تو چاله افتادم! افسر آلمانی: آره، چرخ جلوت آسیب جدی دیده، پنچر نیست، ترکیده! دست و پات هم انگار زخمی شده. بذار دستت رو ببندم، خونریزی داره. این‏قدر جرّ نباش پسر! تو فکر کرده‏ای ما از اینکه اینجاییم، در کشور شما، خوشحالیم؟ پی‏یر: خوب برید! افسر آلمانی: نمی‏تونیم بریم! به این سادگی‏‌ها نیست! جنگ قوانین خودش رو داره. من یه پسر دارم هم‏سن تو... توماس... (افسر آلمانی عکس پسرش را از جیبش در‏می‏‌آورد و به پی‏یر نشان می‏دهد. پی‏یر با بی‌‏میلی نگاه می‏کند) دلم براش پَر می‏زنه. جنگ پُر از بی‏رحمیه، جنگ پُر از دلواپسیه، جنگ پُر از دلتنگیه. معلمت گفت پدرت کشته شده. پی‏یر: به دست آلمان‏‌ها، شماها... افسر آلمانی: خُب جنگه دیگه. شروعش خیلی سخت نیست، اما تموم شدنش... نمی‏دونم. اما مطمئنم، یعنی امیدوارم این جنگ زودتر تموم بشه. گرچه من نمی‏تونم پدری رو به پسرش برگردونم... حالا با این دوچرخه‌‏ت ‏می‏خوای چی کار کنی؟ (پاسخی نمی‏شنود) تو حق داری از آلمان‌‏ها متنفر باشی! اما این چاله‏‌ها که تو داخلِ یکی‏شون افتادی کار همشهری‏‌ها و هم‏وطن‌‏های خودته. اون‏جوری نگاه نکن. این چاله‏‌ها رو کنده بودن که داخلشون دینامیت کار بذارن و خط راه‌‏آهن رو منفجر کنن و بعدش... اون‏‌ها نمی‏دونستن که یه روز یکی از بچه‌‏های خودشون با دوچرخه توی یکی از این گودال‌‏ها می‏افته. این یکی از قوانین نانوشته جنگه پسر! تو یه چاله می‏کنی برای دشمنت، اما ممکنه یه وقت یه دوست توی اون چاله بیفته. مثل تیراندازی توی شب؛ تیر می‏‌آد و می‏ره و ممکنه بی‏خبر بشینه تو قلب یه سرباز عاشق! جنگ چیز سیاه و زشتیه! پی‏یر: اما این سیاهی رو شما توی فرانسه آوردین و ما برای از بین بردن این سیاهی و برای روشنایی مبارزه می‏کنیم! افسر آلمانی: اوه! آفرین! براوو! چه شاعرانه! تو پسر شجاع و دلیری هستی. همین که مقابل یه افسر آلمانی این‏جوری صحبت می‏کنی جای تحسین داره. اینجا چی کار می‏کردی؟ پی‏یر: دوچرخه‌‏سواری. افسر آلمانی: عجب! چه جالب! من فکر کردم لو‏کوموتیورانی پسر. چرا اینجا؟ پی‏یر: چون پدرم یه سوزنبان بود... اینجا من رو یاد پدرم می‏‏ندازه. می‌‏آم و با پدرم حرف می‏زنم! افسر آلمانی: (یک بار دیگر عکس پسرش را در‏می‏‌آورد و نگاه می‏کند) این توماسه، پسر من، یه بار دیگه نگاهش کن! کمی از تو قدبلندتره و البته کمی سفید‏تر. (عکس را در جیبش می‏گذارد) جنگ یعنی پدر، خط فاصله، پسر. بلند شو. من تو و دوچرخه‌‏‏ت رو تا دهکده می‏رسونم، این‏جوری تا قبل از حکومت نظامی می‏رسی خونه‏‌تون وگرنه برات دردسر می‏شه....

مشخصات

  • شابک:

    9786000322663

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    64

  • سال انتشار شمسی:

    1397

  • نویسنده:

    سینا دلشادی،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد