شخصیت شناسی در مثنوی مولوی و کمدی الهی دانته
توضیحات و مشخصات
کتاب شخصیت شناسی در مثنوی مولوی و کمدی الهی دانته (به روش تطبیقی) نوشتهٔ منیژه آرمین و اعظم سازور است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
هزاران صفحه کتابی که دربارهٔ مثنوی مولوی و کمدی الهی دانته نوشته شده است هیچکسی را از پرداختن مجدد به این دو کتاب بازنمیدارد؛ کتاب شخصیت شناسی در مثنوی مولوی و کمدی الهی دانته از منظری دیگر به این مقوله پرداخته است. مولوی و دانته بیش از هفت قرن است که بر حافظهٔ معرفتی اندیشمندان سایه افکندهاند و همچنان در میان عوام و بهویژه خواص مقبولیت دارند. موضوع مورد بررسی در این کتاب این است که مولانا براساس سیّالیت ذهن و منطق استقرایی مثنوی را سروده است. حال آنکه دانته براساس نظم ارسطویی و با منطق قیاس خواننده را به درون دوزخ و برزخ و بهشت میبرد.
جلالالدین محمد زادهٔ بلخ است و دانته زادهٔ فلورانس و هر دو مهاجرانی دائمی؛ شاعری از غرب و شاعری از شرق با بیش از نیمقرن فاصلهٔ زمانی. جلالالدین از خاندانی صاحب مقامِ روحانی و دانته از خاندانی که همه اهل سیاست بودند. جلالالدین محمد مردی صاحب جاه که در جستوجوی روح هزارپردهٔ انسان، منبر و مکتب را ترک میکند و دانته آلیگیری سفیری که به ناگاه همهچیز خود را میبازد و برای همیشه از شهر خود رانده میشود.
آنها در جستوجوی چهرههای آشکار و پنهان انساناند. داستانی کهن از خیر و شر، اندیشهٔ نیک و اندیشهٔ بد، جدال پیوستهٔ میان نور و ظلمت. سیری دارند در ضمیر آگاه و ناآگاه انسان و نیز به انسانی فکر میکنند که جامعه را میسازد و تاریخ را مینویسد. مولوی مسلمان است و دانته مسیحیِ متعصب. مولوی مرد وعظ و خطابه و کسی که لقب سلطانالعلمایی را از پدر به ارث برده و دانته مرد سیاست است… و هر دو اسیر فتنههای زمانهٔ خویش و بیتردید فرزندان زمانهٔ خویش.
هر دو عاشق؛ یکی در نُهسالگی شیفتهٔ جمال بئاتریس شده و دیگری در آستانهٔ چهلسالگی در آتشی که شمس افروخته سوخته است. روح حساس و لطیف جلالالدینِ دوازدهساله از ستم مغول، بیشک، آزرده و یورش شر را که موجب ستم بر مردمان میشود در انبان خاطرات خود حفظ کرده است.
بریدهای از کتاب شخصیت شناسی در مثنوی مولوی و کمدی الهی دانته
«دانته و مولانا نهتنها فرزندان عصر خویش، بلکه فراتر از زمان خود بودند. آنها گذشته و حال و آینده را با سرودههای خود به نحو اعجازآمیزی پیوند دادند. دانته را میبینیم که مرزهای زمان را شکسته و خدایان میتولوژی یونان را به شکل مأموران دوزخ درآورده است. وی از ویژگی شخصیت آنها سود جسته و به حضور آنان مفهوم خاصی داده است؛ مثلاً کارون را به شکل «شیطان آتشینچشم» تجسم بخشیده است. او همانطور که در رود اورنو کشتیرانی کرده، اکنون نیز به شکل شیطان است که دوزخیان را از اتاق انتظار به دوزخ اصلی میبرد. کارون، شیطان آتشینچشم، همه را با یک اشاره ردیف کرد و هرکدام از آنان را، که درنگ کرده بودند، به پاروی خود به پیش راند... دانته همچنین شاعر محبوب خود، ویرژیل، را از قعر گذشتهای دور به شکل شخصیتی زنده با خود همراه کرده است. همچنین پیامبران و شخصیتهای مذهبی، همچون سلیمان و راحیل زن ایوب، را در قسمتهای مهم این سفر قرار داده و مریم مقدس را فرمانروای بهشت مینامد؛ البته مسیح فقط یک بار ظاهر میشود آن هم برای نجات بعضی پیامبران از دوزخ. حضور نداشتن مسیح به این دلیل است که دانته، بنابر باور خود، وجود او را جزئی از ملکوت الهی میداند. مولوی نیز مثنوی را با شخصیتهایی از گذشتهٔ دور به نحوی با زمان حاضر پیوند داده است. وی از مثلث خدا، انسان و شیطان و رابطهٔ پیچیدهٔ میان آنها در شخصیتپردازی سود جسته است. فرعون و موسی را بهعنوان تقابل جاودانهٔ میان خیر و شرّ مطرح کرده است. از پیامبران بسیاری نام برده و گاه نبوت را به شکل عام مطرح کرده است: هر یکی از ما مسیح عالمی است هر الم را در کف ما مرهمی است یا: موسی و فرعون در هستی توست باید این دو خصم را در خویش جست یا: جانها در اصل خود عیسیدم است یک دمش زخم است و دیگر مرهم است و میبینیم که چگونه مولوی به نبرد میان نیک و بد صبغهای تاریخی داده است. او همچنین بارها از هاروت و ماروت بهعنوان فرشتگانی که دچار غرور شدند و به زمین آمدند و خود به عشق زمینیان گرفتار آمدند یاد میکند. شخصیت هاروت و ماروت در جهتگیریهای اعتقادی مولانا نقش خاص دارد: گرچه هاروتید و ماروت و فزون از همه بر بام نحن الصافون بر بدیهای بدان رحمت کنید بر منی و خویشبین لعنت کنید»
مشخصات
-
شابک:
9786000322373
-
نویسنده:
منیژه آرمین،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب شخصیت شناسی در مثنوی مولوی و کمدی الهی دانته
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.