شوکه شدم. این دفعه صدا فرق میکرد. یک صدای آشنا داشت مرا با اسم کوچک صدا میزد.
- منم جواد! برگرد؛ اوضاع خرابه!
- جواد تویی؟
- آره!
- لامصب، آخه چرا با کُد صحبت نمیکنی؟!
- ببین زمان نیست. تو فقط برگرد! فرید برگرد...
برشی از کتاب:
بیست و ششم خرداد 1331 در ماکو متولد شده است؛ با اینکه چند ماه بیشتر آنجا نماندهاند و بزرگشدهی تهران است، در شناسنامهاش همان ماکو ثبت شده و هنوز هم دنبال خاطرات آن روزها از مادرش است.
فرید آگهدل از همان کودکی علاقهی خاصی به آب و ساختن داشت. او، با استعداد بینظیری که در درس خواندن داشت و با وجود اینکه درسش خوب بود و در سال تحصیلی 1349-1350 دیپلمش را در رشتهی ریاضی از دبیرستان خوارزمی گرفت، نتوانست همان سال وارد دانشگاه شود. آگهدل سال بعد، با اینکه روحیهاش با نظامیگری سازگار نبود، به عشق دریا و ساختن کشتی، با رتبهی سوم، وارد نیروی دریایی شد و همین امتیاز موجب شد که او برای گذراندن دورهی فرماندهی و ناوبری چهار سال به انگلیس برود. اما او همچنان عاشقِ ساختن بود و عشق مهندسی کشتیسازی را در ذهنش میپروراند.
با آغاز جنگ ایران علیه عراق، آگهدل مأموریتهای متعددی انجام داد؛ از جمله در گشتهوایی، فرماندهی سکوی نفتی، و عملیات اسکورت کاروان. از نظر او، مهمترین عملیات، اسکورت کاروان بود. او عقیده دارد که ما در جنگی ناخواسته وارد شده بودیم؛ جنگی که هدفش براندازی نظام بود. به همین دلیل، در صورت کمبود مایحتاج ضروری و ارزاق عمومی ملت، دولت و مملکت فلج میشد.
محتوای کتاب :
متوسط
اثر گذاری متن :
متوسط
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
متوسط
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.