برشی از کتاب قصه زائر کوچک :میلاد تو رضا جان لب ها به خنده باز است من رو به سوی گنبد مادر سر نماز است شیرینی است و نذری در دست های مردم پیش کبوترانت یک بچه ریخت گندم پهلوی من زنی پیر غرق دعا و ذکر است توی حرم همین جا یک مرد توی فکر است با یک سبد دل تنگ لبریز از آرزوها روز تولد تو ما آمدیم اینجا
محتوای کتاب :
متوسط
اثر گذاری متن :
متوسط
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
متوسط
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.