بازگشت از آسمان

«بازگشت از آسمان» مجموعه چهار سفرنامه به کشورهای آلمان غربی، ارمنستان، سوریه و لبنان و عربستان از دکتر مجتبی رحماندوست، نویسنده و شاعر،رزمنده دوران دفاع مقدس، نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی و براد..ادامه
  • قیمت: 35,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

«بازگشت از آسمان» مجموعه چهار سفرنامه به کشورهای آلمان غربی، ارمنستان، سوریه و لبنان و عربستان از دکتر مجتبی رحماندوست، نویسنده و شاعر،رزمنده دوران دفاع مقدس، نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی و برادر مصطفی رحماندوست، نویسنده محبوب کودک و نوجوان است.

در مقدمه کوتاه کتاب آمده است: «در سفرهایم به بعضی از کشورها، مشاهداتی داشته‌ام که به نظرم نقل آن‌ها برای کسانی که همسفر من نبوده‌اند، خالی از لطف نیست. از میان ده‌ها سفرنامه دست‌نویس خودم، چند سفرنامه را به شما تقدیم می‌کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.» در بخشی از سفرنامه «آلمان غربی» که مربوط به سال ۱۳۶۲ است می‌خوانید: «از چهارشنبه، ۱۳۶۲/۷/۲۷ که از ایران درآمده و عصرش وارد این بیمارستان شده‌ام، هنوز بدون هیچ معالجهٔ مهمی در این گوشه اروپا خوابیده‌ام. به جز امروز که تعطیلی بود، هر روز پانسمان‌های دست و پا را عوض کرده‌اند. تا بخواهی از من عکس گرفته‌اند از دست و پا و سایر نقاط بدن، برای آزمایش خون گرفته‌اند. در سه روز اخیر هم برای آزمایش قند خون روزی سه بار با تیغ زدن به نوک انگشت از من خون گرفته‌اند. دیگر دستم برای تزریق، رگ ندارد. لوله‌ای از سینه ـ نزدیک گردن ـ داخل رگ کرده‌اند و موادی که تزریق می‌کنند از داخل این لوله به بدن وارد می‌شود. تا کنون دردهایی را که در ایران داشته‌ام، اینجا نداشته‌ام البته به جز دیروز، که دو تا از رگ‌های پای مجروحم پاره شد و خونریزی شدیدی داشتم. آن قدر درد داشتم که نگو و نپرس. هم‌اکنون نیز آن درد به اعتبار خود باقی است. تنها عیادت‌کنندهٔ هر روزم داداش است که فاصلهٔ صدوهشتاد کلیومتری کُلن تا زیگن را می‌آید و برمی‌گردد.»

بریده‌ای از کتاب بازگشت از آسمان

امروز مجدداً برادر بیگدلی همراه پسرش میثم به عیادتم آمد. در طول هفته عیادت‌کننده‌ام فقط داداش بوده و با امروز دو بار است که برادر بیگدلی به سراغم می‌آید. او گرفتاری‌اش زیاد است و در نبود سفیر عملاً او الان کار سفیر ایران در آلمان را بر عهده دارد. دیروز و امروز هم داداش زحمت کشید و حمامی روی تخت به جا آوردم! دیروز نصف بدن را و امروز نیم دیگر را شست‌وشو داد. اما هنوز غیر از دست راست و سر و صورت، مابقی بدن در نجاست پابرجا است. کار داداش مشکل است، هر روز باید مقداری غذا بردارد و ساعت نُه صبح از خانۀ ایران در کُلن خارج شود و با قطار خودش را ساعت دوازده و نیم به اینجا برساند و ساعت چهار عصر برگردد و شب به کُلن برسد. جداً مشکل است ولی همین آمدنش برای من خیلی می‌ارزد. اولاً به دلیل غذای حلال و سالم ایرانی و ثانیاً در مدتی که او هست در کارهایی که نمی‌توانم از هیچ یک از کارکنان بیمارستان کمک بگیرم، از او کمک می‌گیرم. به‌خصوص کاری مثل نجس شدن دستم (که باید منتظر بمانم تا او بیاید، آب بکشد) یا در چرخاندن تخت به سمت قبله برای نماز خواندن و اموری از این قبیل کمک کند؛ برای اینکه در اروپا مفهومی به نام آب کشیدن وجود ندارد. یک بار که به توماس گفتم آب بریز تا دستم را آب بکشم، از پارچ آب کوچکی که در دستش بود یک بار آب روی دستم ریخت، گفتم کافی است تا خواست از من دور شود، گفتم بیا و دوباره آب بریز. تعجب کرد اما آمد و ریخت، تا خواست بار دیگر دور شود، گفتم بار سوم هم بریز. از من پرسید: این چه کاری است که شما می‌کنید؟ چرا باید بریزم و قطع کنم، بریزم و قطع کنم؟! طفلکی از احکام آب کشیدن با آب قلیل خبر نداشت که حداقل باید دو بار ریخت تا آب کشیده شود.

مشخصات

  • شابک:

    9786000303396

  • تعداد صفحه:

    180

  • سال انتشار شمسی:

    1396

  • نویسنده:

    مجتبی رحماندوست،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد