از کتاب :
چنین که غرق در آیینه ای به خودبینی
مرا که مات نگاه توام نمیبینی
اگر چه لحظه ای از غم جدا نبوده دلم
پر است چهره ام از خنده های تزیینی
بگو تو را چه بنامم که جمع اضدادی
شراب تلخی و مثل گلاب شیرینی
عذاب میدهی اما نمی توانم آه !
دعا کنم که به خاک سیاه بنشینی
گداخت جان من اما عجب گداختنی!
شکست بغض من اما چه بغض سنگینی!
حقیقت همه شعرها تبسم توست
چه عاشقانه نابی ! عجب مضامینی!
محتوای کتاب :
متوسط
اثر گذاری متن :
متوسط
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
متوسط
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.