سید آسایشگاه ۱۵

کتاب سید آسایشگاه 15 شامل خاطرات میرجمال ستاره دان یکی از آزادگان اردبیلی است که جزء اسرای ایرانی اردوگاه تکریت بوده است. او در طول دوران اسارت، آزادگان را در آسایشگاه ها هدایت و رهبری می کرد و با پافشاری هایش در اردوگاه تکریت به اسرای ایرانی مُهر و قرآن داده شد.

نویسنده برای تنظیم این کتاب 11 ساعت با ستاره دان به گفت وگو نشسته است و برای تکمیل اطلاعات، خاطرات و پیدا کردن جزئیات بیشتر با چندین نفر از دوستان این آزاده نیز مصاحبه هایی انجام شده است.

کتاب سید آسایشگاه 15 از خاطرات دوران کودکی این شخص شروع می شود و پس از آن به خاطرات انقلاب در اردبیل، حضور در جبهه، خاطرات دوران اسارت و بازگشت به اردبیل پرداخته می شود.

بریده‌ای از کتاب سید آسایشگاه ۱۵

بعضی از شهدا را با همان لباس خاکی و سروصورت خونی داخل تابوت گذاشته بودند. در تابوت‌ها را باز می‌کردند؛ روی شهدا گلاب می‌پاشیدند و تابوت را می‌بستند. کنار یکی از تابوت‌ها زانو زدم تا در تابوت را باز کردم توری خیره‌کننده به صورتم پاشید. مثل این بود که پرنده‌ای سفید به یکباره از داخل تابوت پر کشید. ضربان قلبم شدت گرفت زانوهایم سست شد. نشستم...