مرد نقال خوابش گرفته بود . می خواست گوشه ای بخوابد . همه گفتند : حالا وقت جشن است . یکی از آن ها دایره اش را آورد و شروع کرد به زدن . همه ایستادند و توی اتاق چرخیدند و خواندند :
شادی آمد ، غصه ها از خانه رفت
خر برفت و خر برفت و خر برفت
محتوای کتاب :
متوسط
اثر گذاری متن :
متوسط
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
متوسط
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.