این کتاب، خاطرات امیر سعید زاده (سعید سردشتی) آزاده کرد است که بیش از شش سال در زندانهای گروه کومله و دموکرات شکنجه شده است. او تقریبا تنها نجات یافته از زندان مخوف کریسکان است و بقیه همبندیهای او همه بدون محاکمه اعدام شدهاند. او عضو هیچ سازمانی نیست. یک نیروی آزاد است و در عین حال در مأموریت های اطلاعاتی و عملیاتی شرکت می کند، مأموریت هایی نیز برای شناسایی در خارج از کشور دارد. پس از آن راهی سپاه می شود. سعیدزاده پیش از انقلاب، از طرف ساواک، مورد پیگیری و بازخواست قرار گرفته و فراری می شود. اسیر کومله می شود و از سازمان کومله نیز فرار می کند. ۴ سال بعد از جنگ، سعید زاده به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق در می آید. این دوران از ابتدای انقلاب تا سال ۷۴، یعنی یک دوره ۱۵ ساله، به طول می انجامد. کریسکان منطقه ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که مقر اصلی حزب دموکرات ایران بوده است. سعیدزاده دوران اسارت ۴ ساله خود را، در منطقه کریسکان بوده است. به دلیل اینکه بیشتر اتفاقات در آن منطقه رخ داده، این نام را برای کتاب انتخاب کرده است.
دست و پا شکسته انگلیسی بلدم. ترکی استانبولی هم صحبت می کنم. شانس من خبرنگار ترکیه ای با اتیکت عایشه به طرفم می آید و می گوید: "خودت رو معرفی کن."
_سعید سردشتی.
محمد، پسر عبدالله حسن زاده دبیرکل حزب دموکرات، هم که با یک زن فرانسوی ازدواج کرده، به عنوان مترجم حضور دارد. او می خواهد مطالبم را ترجمه کند ولی با زبان ترکی استانبولی جواب عایشه را می دهم. او خوشحال می شود و به ترکی می گوید: "اتهامت چیه؟"
_نمی دانم.
_چطور نمی دونی؟ مگه وکیلت برات نگفته؟
_وکیل! کدوم وکیل؟
_ مگه وکیل نداری؟
_الان هجده ماهه اینجام، هنوز نمی دونم واسه چی اسیرم.
از صداقت و صراحتم خوشش می آید و می گوید: "قاضی چی، قاضی دارین؟"
_در اینجا فرد رو محاکمه نمی کنن. بلکه پرونده رو محاکمه می کنن. بر اساس گزارشات راست و دروغی که به دستشون می رسه، واسه ما زندان می بُرن.
_ یعنی شما با قاضی صحبت نمی کنین؟
_اینجا بدترین آدم کشا قاضی می شن. به خیال خودشون می خوان جمهوری اسلامی رو نابود کنن ولی زندانیای بیچاره رو اعدام می کنن.
_ مگه تا حالا کسی رو هم اعدام کردن؟
دستم را به طرف گورستان کریسکان دراز می کنم و می گویم: "اگه می خواین واقعیت رو بفهمین، برین داخل درهء کریسکان و قبرا رو بکنین و از اعدامیا فیلم بگیرین."
محمد حسن زاده هرچه تلاش می کند صحبت هایم را بفهمد و جور دیگر برای عایشه ترجمه کند او مانعش می شود و می گوید: "خودم می فهمم."
فیلم این خبرنگار ترکیه ای به دست دبیرکل حزب دموکرات می رسد. و می گوید: "به این پدرسوخته بگین هجده ماهه اینجایی هنوز نمی دانی جرمت چیه. آن قدر نگهت می دارن تا بفهمی جرمت چیه."
از آن تاریخ به بعد دیگر هیچ خبرنگار و فیلمبرداری به زندان راه ندادند.
محتوای کتاب :
خوب
اثر گذاری متن :
خوب
طرح جلد :
متوسط
کیفیت چاپ :
خوب
وارد شوید
برای اینکه بتوانید کتاب را ارزیابی کنید ابتدا باید وارد حساب
کاربری خود بشوید.