عریان در برابر باد

کتاب عریان در برابر باد نوشته احمد شاکری است. کتاب عریان در برابر باد داستانی درباره دوران جنگ و شهدای جنگ تحمیلی است...ادامه
  • قیمت: 395,000 تومان

در دسته‌بندی

توضیحات و مشخصات

کتاب عریان در برابر باد نوشته احمد شاکری است. کتاب عریان در برابر باد داستانی درباره دوران جنگ و شهدای جنگ تحمیلی است.

بریده‌ای از کتاب عریان در برابر باد

کمی به خود جرئت داد. آرزو کرد همان چیزی که فکر می‌کرد، باشد. به چوبدستش فشار آورد. چند قدم برگشت و با تردید گفت: «سفید، تویی؟...» پاسخ، سکوت بود. حتی جیرجیرک‌ها هم مانند شب‌های کانی‌چاو نمی‌خواندند. از ترس زبانشان بند آمده بود. سوز سردی در لباس نازکش پیچید. تنش مورمور شد. لحظه‌ها برایش کشنده بودند. صدای کشدار زوزه‌ای را از بالای کوه شنید. به خودش که آمد در حال دویدن بود. حتی لحظه‌ای هم به کاری که می‌کرد فکر نکرده بود. قدرت فکر کردن را از دست داده بود. باید به احساسش اعتماد می‌کرد. به طرف جایی دوید که گوزن آنجا افتاده بود. وقتی تصور می‌کرد ممکن است هر لحظه دندان‌های تیز و سرد گرگ در پاهای استخوانی‌اش فرو روند با سرعت بیشتری می‌دوید. چند بار پایش روی سنگ‌هایی که نمی‌دیدشان سُر خورد و با همهٔ سنگینی بدن روی زمین افتاد. سر زانوها و کف دست‌هایش می‌سوخت. به نفس‌نفس افتاده بود. ایستاد، چوبدستش را محکم فشرد و به پشت سر نگاه کرد. شبحی در تاریکی مقابلش تکان خورد. حرکت قطره‌های عرق را روی پیشانی‌اش حس می‌کرد. حجم سینه با نفس‌های تند پر و خالی می‌شد. دهانش خشک شده و با هر نفس گلویش می‌سوخت.  گرگ با صدایی خشک و کلفت از خشم غرید. هیوا بی‌اختیار به عقب پرید. پایش روی سنگی لغزید و تا بخواهد بفهمد با فریادی از شیب دره به پایین قل خورد. دست در بوته‌ای انداخت. نسیم سردی که تا عمق بدن نفوذ می‌کرد گرد و خاک‌ها را فرو نشاند. کف دستش گرم شد. انگشتان را از میان بوتهٔ خار بیرون کشید و جلوی بینی‌اش گرفت. از بوی خون چندشش شد. در حال درازکش روی زمین، سر را روی دست‌هایش گذاشت. بدنش کوفته شده بود. رودخانه با صدایی دلهره‌آور چون مار، خود را به سنگ‌های ته دره می‌کوبید. در تاریکی به دنبال چوبدستی‌اش روی زمین دست کشید. نیمی از آن را پیدا کرد و بر زمین گذاشت؛ در حالی‌که از درد به خود می‌پیچید سعی کرد بلند شود. درد از سر انگشتان تا تیرهٔ پشتش را لرزاند. بدنهٔ سرد چوب، خارهای مانده درکف دستش را، در گوشت فرو کرد. نگاهی به بالای کوه انداخت، به‌جز صدای رودخانه و زوزهٔ نسیم سرد میان بوته‌ها، صدایی نمی‌آمد. گویی سرما قصد نابود کردن ذره‌ذرهٔ اراده‌اش را داشت. همهٔ خاطراتش در یک لحظه از ذهنش گذشتند.

مشخصات

  • نویسنده:

    احمد شاکری،

  • شابک:

    9786001756078

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    432

  • سال انتشار شمسی:

    1403

  • نوبت چاپ:

    2

  • جلد کتاب:

    شومیز

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد