یک شاخه گل سرخ
مجموعۀ سه نمایشنامه- قیمت: 25,000 تومان
توضیحات و مشخصات
سیروس همتی( -۱۳۵۱)، نمایشنامهنویس است. این کتاب در بردارنده سه نمایشنامه به نامهای «یک شاخه گل سرخ»، «جاثلیق» و «جناب هالو» است. در بخشی از نمایشنامه «جناب هالو» میخوانیم: «آقایون، سفره پهنه، بفرمایین حاجیخوری. [ جماعت میخندند ] آقا، هُل نده!… هُل نده! [ جماعت دورتادور سفرههای چیدهشده مینشینند و شروع میکنند به ولیمهخوری. مشرضا […]
سیروس همتی( -۱۳۵۱)، نمایشنامهنویس است. این کتاب در بردارنده سه نمایشنامه به نامهای «یک شاخه گل سرخ»، «جاثلیق» و «جناب هالو» است. در بخشی از نمایشنامه «جناب هالو» میخوانیم: «آقایون، سفره پهنه، بفرمایین حاجیخوری. [ جماعت میخندند ] آقا، هُل نده!… هُل نده! [ جماعت دورتادور سفرههای چیدهشده مینشینند و شروع میکنند به ولیمهخوری. مشرضا کنار ِمسجد است. در همین حین، کشیکچی وارد مسجد میشود. مشرضا مانع او میشود ] کشیکچی: بهبه بهبه! مشرضا، انشاءالله قسمت شوما. مشرضا: امشب ضیافت بزرگاست، بفرما، بفرما سدّ معبر نکن! کشیکچی: اینجا که دیگه بزرگ و کوچیک نداره. مشرضا: ببین التماس نکن. اولاً جای سوزن انداختن نیست، دوماً فقرا و بقالها، دلّاکها و حمّامیها و خیاطها و آبحوضیها و الی ماشاءالله[ مکث ]فردا شب انشاءالله. بفرما، بذار به کارمون برسیم. کشیکچی: کار من مهمتر از شکمه. مشرضا: میخوای که به این بهونه بذارم بری تو. کور خوندی! کشیکچی: کار واجب دارم. مشرضا: حاجی سرش شلوغه. کشیکچی: تو بهش بگو. بگو که من اومدم. مشرضا: مگه عقلم پارهسنگ ورداشته. اون وقت میزنه تو گوشم و من رو از اینجا میندازه بیرون. اون وقت همون بلایی رو که سر تو آورد سرِ منم میآره. کشیکچی: واسه چی بندازدت بیرون؟ مشرضا: واسه چی! واسه اینکه به من میگه مشرضا من داشتم با دو تا آدمحسابی حرف میزدم اون وقت تو…»
مشخصات
-
شابک:
9786001753985
-
نویسنده:
سیروس همتی،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب یک شاخه گل سرخ
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.