نمای دور:غلامرضا رضازاده، خردسالترین اسیر جنگی ایران است. او و خانوادهاش در همان روزهای اول جنگ در خرمشهر، به اسارت عراقیها درآمدند. غلامرضا بیش از 400 روز در اردوگاههای عراقی ماند و با زندگی در شرایط جنگی کنار آمد. او، پس از آزادی از پشت نیمکتهای مدرسه به جبههها بازگشت و بارها زخمی شد. پس از حدود 20 سال، یعنی در تابستان 1380 حسین نیری که نویسندگی اظهارات راوی را به عهده دارد، اولین جلسه گفتوگو با او را در زادگاهش، شهر مقاومت و حماسه یعنی خرمشهر گذاشت و علاوه بر غلامرضا، برادر، پدر و مادرش را هم پای مصاحبه نشاند. مجموعه این گفت و شنودها بیش از 20 ساعت به طول انجامید که این مصاحبهها سرانجام در این اثر 134 صفحهای عرضه شد و مورد استقبال هم قرار گرفت.
راوی کتاب «اسیر کوچک»، اثر برتر جشنواره کتاب دفاع مقدس سال 84 بر اثر سانحه رانندگی دچار مصدومیت شدید شد؛ به گونهای که او همچنان از آثار و صدمات ناشی از آن حادثه رنج میبرد.
از کتاب:یک روز غروب ماشینهایی به شکل یخچال برای انتقال ما به آسایشگاه آمدند. عقب ماشینها کوچک بود. فقط چند سوراخ مورب در آن بود تا هوا در ماشین جریان داشته باشد. همه افراد در ماشینها سوار شدند؛ ده یازده نفر در هر ماشین، البته ماشینهای آخر خلوتتر بود؛صفحه 65
از همین قلم: اولین فرمانده (سوره مهر) فرمانده جدید (سوره مهر) یک مرد یک زندگی (سوره مهر) فرار از موصل (سوره مهر) مردی از دیار دور (سوره مهر) اسیر کوچک (سوره مهر) راز مدرسه ما (شاهد) یاور صادق (فاتح) چریک پیر (ستارهها) مردی از دیار دور (ستارهها)
افتخارات:اثر برگزیده جشنواره کتاب دفاع مقدس ـ 1384