به ابر تکیه می‌دهم

مجموعه شعر امروز
«به ابر تکیه می‌دهم» مجموعه شعری از مجید اکبرزاده( -۱۳۵۸)، است. در یکی از غزل‌های این کتاب می‌خوانیم: «گرفته بغض غریبی ره گلویم را و برده گریه دلتنگی آبرویم را کسی هنوز پس از سال‌ها نمی‌بیند سکوت گم ش..ادامه
  • قیمت: 8,000 تومان
    + -

توضیحات و مشخصات

«به ابر تکیه می‌دهم» مجموعه شعری از مجید اکبرزاده( -۱۳۵۸)، است. در یکی از غزل‌های این کتاب می‌خوانیم: «گرفته بغض غریبی ره گلویم را و برده گریه دلتنگی آبرویم را کسی هنوز پس از سال‌ها نمی‌بیند سکوت گم شده در متن های و هویم را در این دیار غریبم، در این حصار اسیر گرفته سایه […]

«به ابر تکیه می‌دهم» مجموعه شعری از مجید اکبرزاده( -۱۳۵۸)، است. در یکی از غزل‌های این کتاب می‌خوانیم: «گرفته بغض غریبی ره گلویم را و برده گریه دلتنگی آبرویم را کسی هنوز پس از سال‌ها نمی‌بیند سکوت گم شده در متن های و هویم را در این دیار غریبم، در این حصار اسیر گرفته سایه دیوار چارسویم را کنار بیهدگی‌ها نشانده‌اند مرا و کرده‌اند پر از هیچ روبرویم را تمام حجم زمان ساکت است می‌ترسم که این سکوت بگیرد ره گلویم را»

بریده‌ای از کتاب به ابر تکیه می‌دهم

«گذشت آن روزها که هرکس بقچه زیر بغل از ایرانتور و لوانتور پیاده میشد غریبهای بود در شهر. آن روستاییها، آخرین نسل غربت در شهرها خوهند بود.» مقدمه مجموعه «به ابر تکیه می دهم» با این جملات شروع میشود. مقدمه ای که شاعر نام آشنا، علی داودی آن را نگاشته است. شاعری که مانند اکبرزاده، نقاش، گرافیست و دارای خصایص مشترک دیگر با شاعر این مجموعه است. این مجموعه دارای 31 شعر است که 12 سپید 12 غزل و 7 نیمایی قالب این اشعار را تشکیل می دهند. مضامین این اشعار بیشتر اجتماعی، عاشقانه، انقلابی و آیینی هستند. اولین شعر مجموعه این گونه آغاز میشود: «داغی که بر پیشانی ما نیست، نیست/ ما دغدار چلههای بارانیم/ که شکستیم/ مغرور/ ما که پیروزی را/ در سایه شمشیرهامان/ بالا بلند میدیدیم/...» در شعرهایی اندوه مسلمانان افغانستان، لبنان و فلسطین و به خصوص کودکانشان نیز سروده شده است: «تا سر از دیوار برکند/ بمبها ریختند/ و رؤیاهایی که در ذهن کودکان بازی میکردند/ گریختند/...» «این طرف/ توی تار عنکبوت شهر/ هیچ کس نمی شناسدت/ هیچ رهگذر تو را سلامی آشنا نمی کند/ ای غریب دربه در!/ آی مرد روستا/ پدر!/ دست سبز تو/ به سمت آسمان خراش ها بلند/ نیست/ زخم های کهنه دلت/ جنس مشتری پسند نیست/ قلب ساده ات/ شبیه آنچه می خرند نیست/ پای تو به دست هیچ پاره آهنی به بند نیست/ ...» این سطرها را میتوان عصاره مجموعه شعر «به ابر تکیه می دهم» از مجید اکبرزاده شاعر صمیمی اردبیلی دانست. چند سطری که در آن دغدغه ها و جهان بینی و البته لحن بیان و شیوه زبان شاعر آشکار است. مجید اکبرزاده علاوه بر شاعری، نقاش و خطاط است. در دانشگاه گرافیک خوانده و سال ها می شود که به متابعت این تحصیل کار و بارش گرافیک است و نیمی از عمرش را با رایانه و برنامه و این حرف ها گذرانده است. یعنی حالا سال ها می شود که مجید به نوعی درگیر و هم نفس صنعت و تکنولوژی است. به همین مایه اما در شعرش از تکنولوژی هراس دارد و از آن بیزار است. او خسته و بیزار از روی و ریای شهر دلتنگ روستا و ارزش های آن است. از محیط ساده و هوای پاک آن گرفته تا راستی و درستی مردمش. عناصر و آرایه های شعری اش نیز هم در کارهای کلاسیک و هم در کارهای نو همان گونه است روان و ساده و بی تکلف.

مشخصات

  • شابک:

    9786001751028

  • قطع:

    رقعی

  • تعداد صفحه:

    80

  • سال انتشار شمسی:

    1391

  • نویسنده:

    مجید اکبرزاده،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد