دلاویزتر از سبز

داستان
آنچه داستا‌ن‌های«دلاویزتر از سبز» را گرد هم آورده است، جهان‌بینی واحدی است که در آنها دیده می‏شود. موذنی در این کتاب، نشان می‌هد که نویسنده‌ای با اندیشه‌ها و دغدغه‌های مذهبی است...ادامه

در دسته‌بندی

توضیحات و مشخصات

آنچه داستا‌ن‌های«دلاویزتر از سبز» را گرد هم آورده است، جهان‌بینی واحدی است که در آنها دیده می‏شود. موذنی در این کتاب، نشان می‌هد که نویسنده‌ای با اندیشه‌ها و دغدغه‌های مذهبی است.

داستان اول کتاب، «دلاویزتر از سبز» که عنوان خود را به کل مجموعه داده است، مستقیماً موضوعی دینی و آیینی را نشانه گرفته است: دیدار با حضرت خضر(ع).
اما «عقب گرد» به عنوان داستان دوم کتاب، اندیشه مکافات عمل و عذاب وجدان را در قالب قصه‌ای امروزی روایت می‌کند و به داستان رزمنده‌ای می‌پردازد که در کارزار جنگ، ترسیده و عقب‌گرد کرده است . در این داستان هم شخصیت اصلی داستان، خوابی نمادین می‌بیند که بی شباهت به صحنه دوزخ نیست.

بریده‌ای از کتاب دلاویزتر از سبز

« گفت: ای اندوه، لحظه ای مرا به خود وا نگذاشتی. اندوه گفت: چطور می توانستم، وقتی با تو زاده شدم؟ سر تکان داد. گفت: « آرزوها... هر سه صورت عمر را فریب دادند. آرزوها دست تکان دادند. گفت: دست نیافتنی بودید. گفتند: تو بی عرضه بودی. حالا هم که دیگر... و به جسم اشاره کردند که تا کمر در برف فرو رفته بود. گفت: و تو ای امید! امید گفت: سالم. و پرچمش را به اهتزاز درآورد. گفت: بگذار آتشی عظیم برافروزم تا راه را گم نکنی! گفت: فاصله ات دیگر برای خیال هم بعید است و در برف فرو رفت». در پایان راوی به برکت وجود نبوت به صراط مستقیم می رسد. ظرف زمان را می شکند. از بند حال رها می شود و در میان گذشته و حال می چرخد تا نظاره گر تمام تاریخ بشری شود. اکنون او شخصیتی پویا دارد. در گردونه زمان چرخیده، زندگی را تجربه کرده و حال به تکامل و اوج رسیده است تا به جهان هستی آن گونه بنگرد که باید. او ذهنی کمال طلب دارد و بر سرکشی ابلیس، طمع آدم و حوا و جنایت قابیل افسوس می خورد. خسته از دنیا، دلش به تنگ آمده است. از آشفتگی و گذر پوچ و بی حاصل عمر می نالد و با دلی غمگین سر بر سینه خضر (ع) می گذارد و دیگر گریه امانش نمی دهد. راوی نمادی از بشریت در تمام تاریخ به من واقعی خویش و آن فطرت پاک خدادادی می رسد. سبز می شود، دیوارها از شدت شوقش به عقب می روند و سقف از جهش او بالاتر می رود. چون بهار با طراوت است وحشتی از تکثیر و ماندن ندارد و با خاطری آسوده به آیینه دل می نگرد. « گفت در آیینه نگاه کن. رفتم طرف آیینه، رنگ پوستم نبودم. لبخند زدم. آیینه گفت: شما را ندیده بودم. گفتم: «از آشنایی ات خوشبختم».

مشخصات

  • نویسنده:

    علی موذنی،

  • شابک:

    ‭9789645067036‮‬

  • قطع:

    رقعى

  • تعداد صفحه:

    79

  • سال انتشار شمسی:

    1389

  • نوبت چاپ:

    4

  • جلد کتاب:

    شومیز

پدیدآورندگان

  • علی موذنی

    نویسنده یا مولف کتاب دلاویزتر از سبز

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد