نمای میانی: زهره یزدانپناه، متولد 1342 تهران و کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن ملل اسلامی است که دستی هم در مستندسازی دارد. او یک دوره عضو هیأت مدیره انجمن قلم ایران بوده و علاوه بر تدریس داستاننویسی، جشنوارههای قصهنویسی و خاطرات دفاع مقدس را نیز داوری کرده است.
سردبیری فصلنامه «اصحاب قلم» و پذیرش مسئولیتهای گوناگون در بسیج هنرمندان، جشنواره فیلم کودک و نوجوان، فیلم فجر، بنیاد فارابی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی بخشی از فعالیتهای اوست.
نمای دور:محمدعلی رجایی متولد 1312 قزوین است. در نوجوانی به تهران آمد و وارد نیروی هوایی شد. همزمان، دوره متوسطه را با تحصیل شبانه گذراند. سپس به دانشسرای عالی رفت، لیسانس ریاضی گرفت و معلم شد.
او در کنار تدریس، فعالیت سیاسی هم میکرد که در سال 1342 به زندان افتاد. پس از آزادی با دکتر باهنر به سازماندهی هیأت موتلفه پرداخت.
پیش از انقلاب، به دلیل فعالیتهای سیاسی چهار سال در زندان بود و در سال 1357 آزاد شد.
رجایی پس از پیروزی انقلاب و در سال 1358، وزیر آموزش و پرورش شد و در زمان مسئولیت خود همه مدارس را دولتی کرد. پس از آن با رأی مردم تهران به مجلس رفت و در مرداد 1359 عنوان اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی لقب گرفت. پس از عزل بنیصدر خائن، در انتخابات ریاست جمهوری از مردم رای اعتماد گرفت، اما طی بمبگذاری در دفتر نخستوزیری در هشتم شهریورماه 1360 به شهادت رسید.
از کتاب:به خانه که میرسی، چراغهای خانه را خاموش میبینی و سایهی چند مرد. شک میکنی. میخواهی برگردی؛ اما فرصت فرار پیدا نمیکنی.
دوباره دورهات میکنند؛ مثل همان سال که در ترمینال قزوین دورهات کردند.
این بار تنها نگران عاتقه نیستی؛ نگران بچههایت هم هستی؛ جمیلهی ده ساله، حمیدهی هشتساله و کمال شش سالهات.
چشمانت را میبندند. وقتی چشمبند را برمیدارند، خودت را در زندان کمیتهی مشترک میبینی؛ در اتاق بازجویی.صفحات 48 و 49
از همین قلم:داستان لبنان (سورهمهر) قوارهای برای دو نفر (صریر) یک نگاه، یک برداشت (بروج) زنان عاشورایی؛ نقش زنان در نهضت امام حسین (ع) (هلال)