با کاروان حوله

محور توجه این کتاب، فرهنگ است و کاستی‌ها و معایب موجود در این حوزه که با استفاده از مطایبه و برجسته‌سازی بدان پرداخته شده است. نام کتاب برگرفته از شعر فرخی سیستانی است که می‌گوید «با کاروان حله برفتم ز سیستان…» و همچنین کتابی از دکتر عبدالحسین زرین‌کوب با عنوان «باکاروان حله».

این کتاب در سه پرده و دو میان پرده تنظیم شده است.متن این کتاب طنزهایی است در حوزه شعر و ادبیات که پیش از این در سایت فیروزه، مجله سوره و مجله شعر منتشر شده است.
پرده اول این کتاب «در محفل انس نام دارد» و شامل شرح طنزآمیز چند شعر جدی معاصر است و میان پرده اول که «همه چیزشناسی مرگ» عنوان دارد شامل یک یادداشت کوتاه فلسفی است که توسط «پروفسور جان تراولتا» نگاشته شده و به قلم دکتر برزو بیطرف به فارسی برگردانده شده است.
پرده دوم این کتاب که «فالنامه حافظ بی‌معنی» نام دارد شامل شرح بیست غزل حافظ است. از این بخش کتاب می‌توان همچون یک فالنامه حافظ استفاده کرد که راهنمای استفاده از آن نیز در مقدمه پرده دوم توضیح داده شده است. همچنین میان پرده دوم معرفی یک تشکل ادبی است که انجمن ادبی اثیرالدین اخسیکتی عنوان دارد.
پرده سوم نیز معرفی چند کتاب شعر و داستان است که هنوز منتشر نشده‌اند و به احتمال زیاد هیچگاه منتشر نخواهند شد.

بریده‌ای از کتاب با کاروان حوله

پرده اول: محفل انس عالم شعر و ادبیات برای خودش عالمی است؛ سرشار از وزن و قافیه و واژه و تصویر و نقد و نظر و سکه و سفر و جشنواره و داور و خیلی چیزهای دیگر. حالا اینکه ما چه کار به این کارها داریم خودش یک ماجرای دیگر است. شما هم لابد مثل ما خیلی روشنفکر هستید و متوجهید که منتقد و شارح در پروسه خلق اثر هنری شرکت دارند و متن ادبی هم برای خودش یک متن باز است و طی هر خوانش بازسرایی می‌شود و از این چیزها به همین دلیل و صرفاً به همین دلیل به شرح و تأویل چند شاهکار شعر و ترانه و غیره معاصر پرداخته‌ایم و بسته به حالمان در پروسه خلق اثر هنری شرکت جسته‌ایم... حال و احوال با خدا. از مباحثی که معمولاً توسط بدخواهان مطرح می‌شود این است که ترانه و ترانه سرایی امروز رو به انحطاط است و ترانه‌هایی که این روزها سروده می‌شود یا تهی از معنایند یا آن قدر انتزاعی و فانتزی‌اند که هیچ ربطی به هیچ چیز ندارند. حتی بعضی‌هایشان پا را از این هم فراتر می‌گذارند و می‌گویند بعضی ترانه‌ها معانی بدی دارند؛ این دسته از بدخواهان را به خدا واگذار می‌کنیم در این مقال بر آنیم تا، با ذکر یک نمونه شگفت‌انگیز، به بدخواهان ثابت کنیم نه تنها قضیه آن‌طوری که آن‌ها می‌گویند نیست بلکه اساساً یک طور دیگر است.