نوری بر فراز دار
- قیمت: 7,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
توضیحات و مشخصات
نمای نزدیک:روستا باید جایی دلنواز و آرام باشد، اما روستایی که رمان «نوری بر فراز دار» در آن اتفاق میافتد، حال وهوایی دیگرگونه دارد. شهناز زندینژاد از دهی صحبت میکند که در محاصره پاسگاه و ژاندارمهاست با کدخدایی خبرچین و فضایی ملتهب. امام خمینی را تبعید کردهاند و آرام آرام وجدانهای خفته در حال بیدار شدن هستند. راوی داستان، پسری است دوازده ساله به نام محمد. خانه آنها درست چسبیده به پاسگاه ژاندارمری است و او میتواند از پشت بام خانه تمام حوادث پاسگاه را ببیند و برای پدر و خانوادهاش شرح دهد. همین موقعیت ویژه باعث میشود او شاهد و راوی غریبترین اتفاقاتی باشد که در این فضای خشن به وقوع میپیوندد. اما از همه تلختر برای محمد، زمانی است که پدرش را دستگیر میکنند. قدرت، پدر محمد، معلم قرآن است و پیشنماز مسجد. وقتی جمعی از نظامیان به روستا میآیند و قرار میشود که هر خانه به 3 سرباز پناه بدهد، قدرت با این اقدام مخالفت میکند و کسی را به خانهاش راه نمیدهد. همین اتفاق، بهانه را به دست ژاندارمها میدهد که او را دستگیر کنند و به شهر ببرند. اما بعد معلوم میشود که بهانه اصلی آنها از زندانی کردن قدرت، برادر او رحمان است و بدین طریق میخواستهاند رحمان را به دام بیندازند. اما رحمان با خانوادهاش به جایی نامعلوم رفته است. حالا روزهای بلند تنهایی محمد است و مادرش و خواهرش محبوبه که باید ایام را در انتظار پدر به سر ببرند و برای گذران زندگی، همگی پای دار قالی بنشینند. رفتار خشونتآمیز ژاندارمها با اهالی روستا هم داغی دیگر است بر دل محمد و خانوادهاش. سرانجام قدرت از زندان آزاد میشود، اما شکسته و مجروح از شکنجهها. بعد هم با خانواده تبعید میشود به تهران. در تهران بیماری قدرت عود میکند و سرانجام مشخص میشود که او به سرطان مبتلا شده است. پایان داستان، مرگ قدرت است که همان گونه که آرزو داشته، هنگام دیدن دستههای عزاداری عاشورا رخ میدهد. روایت خواندنی زندینژاد با بازنویسی محمدرضا بایرامی به عنوان نویسندهای کارکشته، «نوری بر فراز دار» را به رمانی پر کشش بدل کرده است.
داستانهایی که از انقلاب اسلامی سخن میگویند و این حادثه بزرگ را محور و موضوع خود قرار میدهند، معمولاً در حول و حوش سالهای انقلاب روی میدهند. اما شهناز زندینژاد عقربه زمان را به عقبتر کشیده و انقلاب را از جایی دیده است که تازه در حال شکل گرفتن و جوانه زدن بوده است. یعنی سال 1343 و تبعید امام خمینی به ترکیه. از این منظر، داستان او جذابیت و نوآوری خاصی دارد؛ چراکه به ریشههای انقلاب و عدالتخواهی و آرمانجویی مردم ایران پرداخته است. او بیآنکه به ورطه شعارزدگی و کلیگویی بیفتد یا فضایی سیاه و سفید ترسیم کند، نشان داده است که چگونه رفتار ظالمانه نظامیان رژیم پهلوی، آهسته آهسته بذر قیام را در دل مردم نشانده است. در این میان، نویسنده از نقش مهم و اثرگذار روحانیون و مساجد هم غافل نبوده و به درستی انگیزههای دینی و معنوی مردم را در این به پا خاستن و مبارزه، به تصویر کشیده است.
بریدهای از کتاب نوری بر فراز دار
رضاقلی گفت: «حسینقلی خواب بوده. با شنیدن صدای جیغ دخترش به طرف آغل دویده و سربازها ریختهاند روی سرش و چند نفری پیرمرد رو بیهوش کردهاند و در رفتهاند.» مادرم گفت: «یا قرآن!» رضاقلی گفت: «حسینقلی وقتی به هوش آمده، پا شده رفته پاسگاه. آنجا، مدتی معطلش کردهاند و بعد راهیاش کردهاند که برود. وقتی آمده خانه، دیده دخترش خودش را دار زده. او هم بیلش را برداشته و دویده طرف پاسگاه. آنها هم او را دستگیر کردهاند و فرستادهاند شهر.
مشخصات
-
شابک:
9789644716997
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
96
-
نویسنده:
محمدرضا بایرامی،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب نوری بر فراز دار
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.