محتواگرایی و تولید علم، جلد 5
توضیحات و مشخصات
عماد افروغ در کتاب محتواگرایی و تولید علم، به این نکته اشاره دارد که برای پرواز اندیشه و تولیدگری علمی در محیط آکادمیک کشورمان نیازمند تعریف دوبارهی علم بر مبنای قابلیتهای محیطی و اجتماعی هر جامعه داریم. بر اساس این رویکرد علم یک محصول فرهنگی و اجتماعی است. افروغ به سان همیشه، با توجه به […]
عماد افروغ در کتاب محتواگرایی و تولید علم، به این نکته اشاره دارد که برای پرواز اندیشه و تولیدگری علمی در محیط آکادمیک کشورمان نیازمند تعریف دوبارهی علم بر مبنای قابلیتهای محیطی و اجتماعی هر جامعه داریم.
بر اساس این رویکرد علم یک محصول فرهنگی و اجتماعی است. افروغ به سان همیشه، با توجه به مبانی هستی شناسی و روش شناسی خود، بر آن بوده تا قالب شکنی و نوآوری کند و این بار نوبت بررسی چالشهای موجود در نظام دانشگاهی کشورمان در قالب کتابی است که متشکل از نه بخش است.
محتواگرایی و تولید علم ناظر به نقد رویکردهای قالب گرایانه، کمی و اثبات گرایانه حاکم بر نظام آموزش رسمی ما است که میکوشد متأثر از یک نحله شناخت شناسی منسوخ و مطرود و با قرار دادن چهرههای آکادمیک و دانشگاهی در چنبرهای محدود و با تحمیل شاخصهایی کمی و محتوا گریز و با اهرمهای تبلیغی و بعضا هژمونیک در اختیار، کشور را از به اصطلاح عقب ماندگی علمی نجات دهد.
بیگانگی دست اندرکاران نظام آموزشی با مباحث ظریف و پیچیده معرفت شناسی و به عبارتی فرو افتادن در معرفت شناسی بیریشه و معرفت سوز پوزیتیویسم و غفلت آنان از نسبت علم با فرهنگ و جامعه، باعث شده است تا اولا تلاشها و آثار عمیق و تعیین کنندۀ غیر اثبات گرایانه بسیاری از خردورزان و اندیشمندان داخلی نادیده یا به هیچ گرفته شود و ثانیا تمام انگیزه و تلاش دانشگاهیان به مسیر باریکی از معرفتهای بشری به نام معرفت تجربی، آن هم با رویکرد خاص و ابزارها و شیوههای قالبی، هدایت شود.
ناآشنایی با نحلههای معرفت شناسی و جامعه شناسی علم باعث شده است تا در عمل مراکز علمی ما تبدیل به حاشیههای علمی و فرهنگی غرب شوند و از نگاههای بومی و پاسخ گویی به نیازهای جامعه خود باز مانند و حس غرور، جهتدار و صحیح ناشی از نگاهی نو و خلاق به پدیدهها و انگیزه طرحی نو در افکندن، تحقیر و به عنوان پدیدهای مرضی تفسیر شود.
بریدهای از کتاب محتواگرایی و تولید علم
فقدان پیوند بین دانش نظری و دانش عملی، معضلی نیست که به راحتی بتوان از کنارش گذشت و بدون توجه به آن، گامهای بلندی در جهت رشد دانش نظری و آکادمیک برداشت. به هر حال، حتی اگر قصد آن باشد که رویکرد اثبات گرا در کشور حاکم شود، باید به شرایط محیطی جغرافیایی خاص ایران توجه کرد. به علاوه، چه در قالب این رویکرد و چه در قالب رویکردهای انتقادی باید به منزلت استاد، انگیزه دانشجو، پایگاه اقتصادی اجتماعی استاد، مشارکت او در نظام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در سطح کلان و در عرصه تصمیمگیری در سطح دانشگاه، استقلال نسبی، آزادی عمل و رقابت دانشگاهها در فضای غیر متمرکز توجه داشت. اما در شرایط حاکمیت رابطه مرکز پیرامونی بر کشور، به ویژه نظام آموزشی، که دانشگاهها را فاقد استقلال و آزادی عمل و بالمآل انگیزه رقابت کرده است و استادان در تصمیمگیریها نقشی ندارند، چه امیدی برای پیشرفت و توسعه علمی در کشور باقی میماند؟ نظام متمرکز آموزشی با توجه به ساختار رانتی و رابطه قدرت ثروت، زمینهای است برای سیاسی شدن غیر طبیعی دانشگاه، که آفت نظریه پردازی علمی و تحقیقات است. در این شرایط بیش از آن که دانشگاه کارکرد فرهنگی داشته باشد و به خرده نظامهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خط و ربط بدهد، به طور عمده از خرده نظامهای سیاسی خط و ربط میگیرد و به جای آن که نقش ترموستات را ایفا کند، کانونی برای تولید انرژی فعالان سیاسی و پیروان و هواداران گروههای سیاسی خارج از دانشگاهها میشود. ساختار متمرکز نظام آموزشی در چارچوب ساختار رانتی و سیاسی شدن آن، مدیریت دانشگاهها را از توجه به ضوابط مدیریتی مناسب خارج کرده و به شدت سیاسی، جناحی و فرم گرایانه کرده است. عدم شناخت یا شناخت ناکافی از مباحث مربوط به چیستی علم، جامعه شناسی و تاریخ علم باعث شده است تا کسانی که ورودی در مباحث مبنایی علم ندارند در مصدر تصمیمگیری مستقر شده و با سیاستهای خام و ناشیانه خود، هر چند با نام علم گرایی، سد راه توسعه و بسط علم شوند.
مشخصات
-
قطع:
رقعی
-
تعداد صفحه:
196
-
نویسنده:
عماد افروغ،
پدیدآورندگان
-
نویسنده یا مولف کتاب محتواگرایی و تولید علم