میوه‌های رسیده

برگزیده سومین جشنواره داستان انقلاب
«میوه‌های رسیده» رمانی با درونمایه انقلاب اسلامی نوشته سید مهرداد موسویان( -۱۳۶۲)، نویسنده ایرانی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بچه‎ها تازه رفته بودند. صدای در که بلند شد، سریع رفتم پشت‎بام. دراز ش..ادامه
  • قیمت: 8,000 تومان

    در انبار موجود نمی باشد

توضیحات و مشخصات

«میوه‌های رسیده» رمانی با درونمایه انقلاب اسلامی نوشته سید مهرداد موسویان( -۱۳۶۲)، نویسنده ایرانی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بچه‎ها تازه رفته بودند. صدای در که بلند شد، سریع رفتم پشت‎بام. دراز شدم و نگاه کردم. غلام بود. آمدم پایین. در را باز نکردم. ول‌کن نبود. وقتی اصرارش را دیدم فهمیدم می‌داند خانه هستم. […]

«میوه‌های رسیده» رمانی با درونمایه انقلاب اسلامی نوشته سید مهرداد موسویان( -۱۳۶۲)، نویسنده ایرانی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بچه‎ها تازه رفته بودند. صدای در که بلند شد، سریع رفتم پشت‎بام. دراز شدم و نگاه کردم. غلام بود. آمدم پایین. در را باز نکردم. ول‌کن نبود. وقتی اصرارش را دیدم فهمیدم می‌داند خانه هستم. در را باز کردم و گفتم: «فرمایش؟» گفت: «سلام.» گفتم: «کارت رو بگو و برو.» ـ خواستم بفهمم چرا با من این‌جور شدی، بعد یه عمری رفاقت؟ برگه‎هایی توی دستش بود. گفتم: «نمی‌دانی چرا؟» پشتم را کردم و داد زدم: «ننه…» ـ جان مولا بگو. برنگشتم. ـ برای اینکه خائنی. ـ می‌خواستم بهت بگم. ـ نقل گفتن و نگفتن نیست. تو یه ساواکی وحشی هستی. برگشتم و زل زدم به صورتش. سرش را انداخت پایین. نمی‌دانستم به چه فکر می‌کند. گفت: «قضیۀ تو یه اشتباه بوده. با بی‌گناها که این‌جوری نمی‌کنن به مولا!» ـ کسی که برای اعتقادش می‌جنگه گناهه. ـ اعتقاد؟ تو که داری با بی‌خداها می‌گردی؟ ـ پس کاملاً تحت نظر گرفتی من رو؟ چند می‌خوای بفروشی؟ سرش را انداخت پایین. ـ من نجاتت دادم. اشک پر شده بود توی چشمانش. گفتم: «من نمی‌خوام یه همچی نجاتی رو. من از آدم‌فروشا بدم می‌آد. من از کثافتایی مثل تو متنفرم. الان هم دارم با شماها مبارزه می‌کنم. حالا هم برو من رو بفروش.» ـ من تا حالا به کسی نامردی نکردم. ـ ننه، بیا آدم‌فروشا رو بنداز بیرون. در را محکم بست و رفت. نشستم و ‌های‌های زدم زیر گریه. عذاب وجدان داشتم. یک ذره هم احتمالش را نمی‌دادم که یک ذره به من نامردی کرده باشد. می‌دانستم جور ننه و کبری را کشیده. اما دلم صاف نمی‌شد. بحث پانزده شانزده سال رفاقت بود. چند ساعتی همان‌طور توی حیاط نشستم و نتوانستم حرکت کنم.»

مشخصات

  • شابک:

    9786001753022

  • نویسنده:

    سید مهرداد موسویان،

پدیدآورندگان

ثبت نظر و نظرات

ورود / ثبت‌نام
لطفاً شماره موبایل خود را وارد کنید:
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد